یادداشت
شکستن آجرهای اسلام آمریکایی
در سالروز آغاز فرآیند احداث مصلای تهران

شکستن آجرهای اسلام آمریکایی


تیرماه سال 1362 بود که همزمان با برگزاری نماز عید سعید فطر به امامت رییس جمهور وقت و امام جمعه تهران، آقای حجت الاسلام و المسلین خامنه‌ای، خبر احداث یک مصلی بزرگ در تهران مخابره شد. خبری که همان روز با برگزاری مراسم کلنگ‌زنی احداث مصلی توسط آقای رییس جمهور رسمیت یافت. با این حال موانعی که در راه ساخت و ساز و به‌ویژه تصرف ملکی که برای این منظور در منطقه عباس آباد تهران در نظر گرفته شده بود پدید آمد، باعث شد که پیشرفت کار با کندی روبرو شود. تا جایی که رییس جمهور و رییس مجلس، تنها راه گشایش را در رجوع به نظر امام و استفتاء از او دیدند. امام در ضمن پاسخ به نامه این دو شخصیت سیاسی کشور که نظر او را درباره تصرف زمین مذکور جویا شده بودند، علاوه بر موافقت با این تصرف «باحفظ جهات شرعی»، فرصت را غنیمت شمرده و دو نکته مهم را تذکر می‌دهد:
اول اینکه آرزو می‌کند که مسئولان «در کنار ساختن مصلای تهران، در ساختن بینش کفرستیزی مسلمانان» نیز موفق باشند. آرزویی که به طور تلویحی، آنها را به کوشش و برنامه‌ریزی برای تحقق این امر فرمان می‌دهد. اما نکته دوم، که سرمنشا یادداشت حاضر است، نظر امام را درباره کیفیت مطلوب ساخت مصلی منعکس می‌سازد: «ضمناً سادگی مصلا باید یادآور سادگی محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. و شدیداً از زرق و برق ساختمانهای مساجد اسلام امریکایی جلوگیری شود.» «1» این نکته که با قید «باید» همراه شده است، اگرچه برآیند ذهنی امام درباره نوع ساخت عمارت‌ها در دوران حکومت اسلامی را نشان می‌دهد اما دارای ریشه‌های تاریخی و وجوه سیاسی – اجتماعی مهم است.
اما براستی هراس امام از خطر تجمل‌گرایی و زرق و برق ساختمان مصلی، ریشه در چه چیزی دارد؟ به طور قطع یکی از این ریشه‌ها را باید در خاطره تاریخی رژیم پهلوی به عنوان مهمترین مظهر حکومت‌های مردود از نظر امام جستجو کرد. یکی از ویژگی‌های مذمومی که امام بارها درباره رژیم پهلوی یادآور می‌شد، توجه سردمداران آن رژیم به کاخ و کاخ‌نشینی بود. امام به‌شدت مسئولان را هشدار می‌دهد که مبادا به آن وضعیت مشابه با سردمداران آن رژیم دچار شوند: «و ما بحمداللّه‌ امروز همۀ دست اندرکارهایمان کاخ‌نشین نیستند. دولت ما یک دولت کاخ‌نشین نیست. آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ‌نشینی بیرون برود و به کاخ‌نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‌شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ‌نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزندۀ کوخ‌نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.» «2»
برای امام که حکومت اسلامی، رهاورد مبارزات ملت و خط بطلانی بر اشرافی‌گری خاندان‌های سلطنتی است، نه فقط کاخ‌نشینی که نه نفس ساختن عمارت‌های کاخ‌گونه و مطلا، با وجود مصائبی که ملت مستضعف می‌کشند، امر مردود و مذمومی است: «و بدانید که ملت‌ها اگر با یک چیزی مخالفت کردند، دولت‌ها نمی‌توانند اجرا بکنند. امروز مثل سابق نیست که یک دولتی بیاید هر غلطی می‌خواهد بکند. خیر، باید موافق امیال صحیحۀ ملت عمل بکند؛ نوکر ملت باید باشد، نه آقای ملت. او کاخ طلا درست نکند با پول ملت و ملتش ضعیف‌ترین و فقیرترین ملت‌ها باشد.» «3» امام، به ویژه با توجه به آنکه در جمهوری اسلامی، روحانیت، نقشی کلیدی یافته است تاکید می‌کند که «اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده‌اند، عمارت درست کرده‌اند و رفت و آمدهایشان مناسب شان روحانیت نیست، و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.» «4» بنابراین، چهره‌ای که از روحانیت ساده‌زیست و انقلابی، با ساختن عمارت‌های اشرافی، چه مسکن و اقامتگاه، چه محل کار و چه مقبره و مزار در نظر توده مردم و مستضعفان ساخته می‌شود، محل تامل و نگرانی است.
اما دلیل دیگری که به نظر می‌رسد امام را به اتخاذ چنین موضعی درباره اشرافی‌گری و ساخت و سازهای پر زرق و برق، نگران کرده است، اثری است که این ظواهر، بر بواطن امور و اهداف عالیه نظام و مردم می‌گذارند. مثال مورد تاکید امام در این زمینه اقدامات دولت سعودی است. امام در یکی از پیام‌های حج خود، ادبیاتی نزدیک به پاسخِ نامه احداث مصلای تهران به کار می‌برد و درباره اقدامات پر زرق و برق سعودی‌های می‌نویسد: «مجرد کلید داری بیت و سقایت حُجاج و عمارت مسجدالحرام کافی نیست و مربوط به مقصد نیست. ساده بودن بیت و مسجد، همچون زمان ابراهیم و صدر اسلام و به هم پیوستن مسلمین در آن مکان بی‌آلایش و وافدین بی‌پیرایش هزاران مرتبه بالاتر است از تزئین کعبه و بناهای مرتفع عظیم و غافل شدن از مقصد اصلی که قیام ناس و شهود منافع ناس است.» «5» با این بیان، منظور امام از دو هشداری که در پاسخ به نامه مطرح کرده است و رسیدن به اهداف عالی اسلامی را در گرو پرهیز از اشرافی‌گری‌های توخالی قرار داده است، روشن‌تر می‌شود. به عبارت دیگر، با احداث مساجد و عمارت‌های اسلام آمریکایی، نمی‌توان بینش کفرستیزی را در نمازگزاران و مسلمانان تقویت کرد.
به این ترتیب، از نظر امام، عمارت‌سازی‌های اشرافی نه تنها شرف و فضیلتی ندارند، که ممکن است با مرور زمان، به پیدایش خوی‌های اشرافی و اخلاقیات مضر در میان کارگزاران و سپس توده‌های جامعه دامن بزنند: «ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ‌نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد، در جامعۀ ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ‌نشینی به پایین بکشید، خود کاخ‌نشینی این خوی را می‌آورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ‌نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه‌ها و پشت جبهه‌‌ها، این کوخ‌نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ‌نشینی و خوی اینکه توجه به کاخ‌ها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخ‌نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش‌مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد.» «6»
بدون شک، جلوه باشکوهی از تمدن متعالی اسلامی که با پیروزی انقلاب، به عنوان یکی از والاترین اهداف نظام اسلامی مورد تعقیب قرار گرفته است، در معماری، و سازه‌های محیط شهری و اجتماعی، اعم از حکومتی و غیرحکومتی تجلی خواهد کرد. با این حال، تذکرات امام (ره)، گوشزدی است برای سکانداران سیاست‌گذاری و اداره کشور که در این روند، از مسیر اصیل اسلامی به سوی اسلام اشرافی و متظاهرانه و توخالیِ آمریکایی نلغزند. نظریاتی مانند آنچه تحت عنوان ضرورت «مانور تجمل» در سالهای پس از رحلت امام از سوی بخشی از بدنه کارگزاران نظام اسلامی دنبال شد، اگرچه با نیاتی خیر مطرح شده بودند اما با ادبیات و افکار مورد نظر امام سنخیتی نداشت. به‌ویژه آنکه ضرورت باشکوه‌سازی ساختمان‌ها و عمارت‌ها، صرف نظر از آنکه اصالتاّ با تفکر اسلامی مورد پسند امام ناسازگارند، در مسیر تحقق تمدن اسلامی هم از اولویت برخوردار نیستند. به شهادت اینکه حضرت امام خمینی در بخشی از دعاوی خود علیه حاکمان پهلوی، همین بی‌توجهی به اولویت‌ها و کاخ‌سازی و مخارج علی‌حده این‌چنینی در شرایطی که فعلا بخشی از اولویت‌های زندگی و معیشت مردم تامین نشده است را به عنوان گناهی نابخشودنی مطرح کرده‌اند: «از تهران به من نوشته‌اند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان، آنجا یک قحطی و گرسنگی شده است که مردم هجوم آورده‌اند به شهرهای بزرگ؛ و از گرسنگی نه حیواناتی دارند و نه حیوانِ خود را می‌توانند ضبط کنند و از گرسنگی اینطور هستند. اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیون‌ها تومانش خرج جشن شاهنشاهی می‌شود!» «7»

 



شکستن آجرهای اسلام آمریکایی؛ 19 تیر 1397

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: