اگر یک واقعه تاریخی را مانند کاشتن یک درخت در نظر بگیریم، یاد آن واقعه در طول تاریخ آبیاری و نگهداری از آن درخت برای همچنان سایه انداختن و ثمر رساندش میباشد. زمانی مقام معظم رهبری جملهای فرمودند که ماندگار و مشهور گشت: «زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست.» گویی همان تآثیری که در روزگاران دفاع مقدس شهادت رزمندگان میگذاشت، اکنون یاد آنان میگذارد. یاد یک واقعه تاریخی خود آن واقعه است که مدام در صفحههای متعدد تاریخی تکرار میشود و نمیمیرد.» «1»
توجه به تاثیرات بینظیر و با عظمت یاد و ذکر قیام خونین حضرت سیدالشهدا علیه السلام در احیا و حفظ نهضت اسلامی یکی از ویژگیهای بسیار بارز و کلیدی در تفکر و مکتب حضرت امام میباشد. توجهی که حضرت امام خمینی به این بعد سیاسی و اجتماعی عزاداری در طول تاریخ نظیر ندارد و از سخنان ایشان اینگونه بر میآید که تاثیر زنده ماندن یاد سالار شهیدان بر زنده ماندن مکتب اسلام در اندیشه خود امام نیز همتایی نمییابد. «باید ببینیم رمز بقای این مذهب و بقای ممالک اسلامی، ممالک شیعی چه بوده است. ما باید آن رمز را حفظش بکنیم. یکی از رمزهای بزرگی که بالاترین رمز است، قضیه سید الشهداست. سید الشهدا- سلام الله علیه- مذهب را بیمه کرد. با عمل خودش اسلام را بیمه کرد. نگه داشت. و آن نهضتی که آن بزرگوار کرد و شکست داد،- به و لو کشته شد. لکن شکست داد- بر اموی و بر دیگران، آن نهضت باید حفظ بشود.» «2»
در این راه توجه امام خصوصاً به بیان مصائب و اشک و روضه چشمگیر است. روضه قلوب مردمان را به دین و ارزش-های دینی پیوند میدهد. حرارتی که پیامبر فرمودند از قتل اباعبدالله به قلوب مومنین میافتد آنها را حساس، غیور، و پویا و دائماً در تحرک مینماید. این خصیصه عشق است. روضه آتش عشق اباعبدالله را به قلوب میاندازد و این کشش، این ناآرامی بزرگترین دشمن انفعال است. این قلبهایی که روضه ناآرامشان میکند، از صاحبانشان سپری میسازند از برای دین و هرچه دین آن را پوشش میدهد. چنانکه در کلام امام: «روضه سید الشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهدا است. آن کسانی که میگویند روضه سید الشهدا را نخوانید اصلًا نمیفهمند مکتب سید الشهدا چه بوده و نمیدانند یعنی چه؛ نمیدانند این گریهها و این روضهها حفظ کرده این مکتب را. الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها و با این روضهها و با این مصیبتها و با این سینهزنیها ما را حفظ کردهاند؛ تا حالا آوردهاند اسلام را». «3» «این مطلبی که الآن القا کردهاند به جوانهای ما که تا کیْ گریه و تا کیْ روضه و اینها!؟ بیایید تظاهر کنیم. اینها نمیفهمند روضه چیست؛ و این اساس [را] کی تا حالا نگه داشته است، این را نمیفهمند، و نمیشود هم بهشان بفهمانیم. اینها نمیفهمند که این روضه و این گریه آدمساز است؛ انسان درست میکند». «4» « وقتی مردم دیدند که سید الشهداء جوانهایش را آن طور قطعه قطعه کردند و آن طور جوانهای خودش را داد، برای مردم آسان میشود که جوان بدهند». «5»
حضرت امام همچنین در توصیه به روحانیون تاکید میکنند پس از بیان معارف و تذکرات و نصایح، از روضه امام حسین به عنوان تضمینکننده و تثبیتکننده تذکارها و معارف و نصایح غافل نگردند و « مسائل اخلاقی و مسائل اعتقادی و این مسائل تهذیب نفس را به مردم بگویند و مردم را هدایت کنند و مردم را به این مسائل اسلامی آشنا کنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد. همان طوری که در سابق عمل میشد، روضهخوانی بشود، مرثیه گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند». «6»
امام بر این اصرار و تعصب داشتندکه گریه بر امام حسین یک کار سیاسی است و همواره عزاداران را از غفلت از بُعد سیاسی و اجتماعی عزاداری بر حذر میداشتند و این غفلت را در طول تاریخ ظلمی به اسلام میدانستند. «البته یک مطلبی هم که باید بین همه ما باید باشد این است که این نکته را به مردم بفهمانیم همهاش قضیه این نیست که ما میخواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما میخواهیم پیشرفت کنیم. سید الشهدا هم که کشته شد، نه اینکه رفتند یک ثوابی ببرند، ثواب برای او خیلی مطرح نبود، رفت که این مکتب را نجاتش بدهد، اسلام را پیشرفت بدهد، اسلام را زنده کند. قضیه این است که با گریه حفظ شده است این، با گریه حفظ شده. حتی تباکی هم ثواب دارد. خوب تباکی چرا ثواب دارد؟ برای اینکه تباکی به مکتب کمک میکند. کمک به مکتب میکند. اینها اشتباه است که اینها یک طرف قضیه را میبینند، یک طرف قضیه را نمیبینند و مع الاسف ما همیشه- یعنی اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدنها؛ همیشه مبتلا بوده.» « نمیدانند این قشرهای سیاسی که چه خدمتی این منبر، این محراب، به این کشور کرده. اینها چنانچه ملی هستند- ما کار نداریم که آیا به خدا هم کار دارند یا نه- اگر ملی هستند، اگر کشورشان را میگویند میخواهیم، اگر ملت را میگویند که ما میخواهیم، اینها باید دامنبزنند به این روضهخوانیها، برای اینکه این روضهخوانیها این ملت شما را حفظ کرده». «7»
در توضیح چرایی این حفظ و نگهبانی عشق و عزای سید و سالار شهیدان از شریعت حقه اسلام و تشیع، امام خمینی هر مکتبی را محتاج شور و احساسات و طرفداری با جان و دل میدانند و میفرمایند: « هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود. اینها اشتباه میکنند، بچهاند اینها! نمیدانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام، خودتان هم شاید خیلی ندانید! این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گُلی است که هی آب به آن میدهند زنده نگه داشته، این گریهها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. . اگر فقط مقدّسی بود و توی اتاق و توی خانه مینشست برای خودش و هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو میخواهد». «8»
همچنین امام در مسیر توجه به ابعاد سیاسی و اجتماعی عزای سیدالشهدا در ماه محرم، در کنار مجالس وعظ و روضه، جلوه بیرونی بخشیدن به عزاداری ها و راهاندازی دستجات عزاداری به شکل سنتی را بسیار مهم و مورد تاکید خود قرار میدهند: « ما باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضی به راه میافتند، [باشیم؛] تاکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سید الشهدا- سلام الله علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، عزاداری به عنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید». «9»
اما برای پایان کلام، میشود گفت در اندیشه تابان امام خمینی، عاشورای شصت و یک احیاگر دین بود، اما نه به تنهایی، بلکه تمامی عاشوراهای پس از آن نیز که توسط ائمه، علما و خیل انبوه شیعیان تبدیل به روزی سراسر شور و غوغا گشت، مانند زنجیری از حریم دین حفاظت نمودند و مانند ستونهایی از جنس زمان، آن را برافراشته نگه داشتند.