مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع روحانيون آذربايجان شرقى و غربى (مشكلات امر قضاوت)نقش علمای آذربایجان در پیروزی نهضتخطاب به علما و سایر قشرهای مومن آذربایجانمسئولیت قضیه قضا از همه مسئولیتها بالاتر استقاضی امروز مسئول حیثیت اسلام استآنچه مشکل است حل اشکال استنیاز جمهوری اسلامی به قضات اسلامیورود علمای اسلام به امر قضاکمک کردن به امر شرعی تکلیف آقایان استاگر حکومتی سراغ دارید که یک شبه ایران را گلستان میکند معرفی کنیدحل تدریجی و اصلاح اموراختناق و خفقان در دوران پهلویاگر یک جایی یک فساد می‌شود، شما تمام مسائل که انجام گرفته است نادیده نگیریدمادامی که شما تفنگها را در مقابل ملت کشیده‌اید، نمی‌توانیم صحبت کنیملزوم خلع سلاح مجاهدین خلق برای بازگشت به آغوش ملتاحزاب مادامی که با ما جنگ ندارند آزادنددر مقابل این ملت نمی‌توانید کاری انجام بدهیدشکست جمهوری اسلامی ، شکست مستضعفین در سرتاسر جهان استسخنرانی در جمع روحانیون آذربایجان شرقی و غربی (مشکلات امر قضاوت)
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع روحانیون آذربایجان شرقی و غربی (مشکلات امر قضاوت)

تهران، حسینیّه جماران
اهمیت امر قضا و بیان مشکلات آن- پاسخ قاطع به گروهک مجاهدین خلق (منافقین)
روحانیون آذربایجان شرقی و غربی‌
جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۳۵ تا صفحه ۳۴۴

توضیح تاریخی

  • از اردیبهشت 1360 سازمان مجاهدین خلق، تمام قد پشت رئیس جمهور (بنی‌صدر) ایستاد و با برپایی تظاهرات سعی داشت امام و حکومت را وادار به پذیرش نظرات بنی‌صدر کند. استراتژی سازمان راه‌پیمایی مسلحانه و ایجاد ناامنی بود. سازمان تقاضا کرد تا اجازه دهند مسلحانه تا جماران راه‌پیمایی کنند و آن‌جا با امام دیدار کنند. تحلیل‌شان این بود که به دلیل وجود مشکلات متعدد در کشور، افکار عمومی آماده قیام است. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 316.
  • پاسخ امام برنامه‌های آن‌ها را بر هم زد. می‌گفتند امام توپ را در زمین ما انداخته است. یکی از اعضای سازمان نوشته است: "ما با این رندی نفهمیدیم چه کنیم. گفتیم امام می‌گوید بیایید که اگر این‌طور شود ما با راه‌پیمایی مسلحانه قدرت‌نمایی می‌کنیم یا می‌گوید نیایید که این هم به نفع ما بود. اما قابل پیش‌بینی نبود بگوید اگر شما اسلحه‌تان را زمین بگذارید، من می‌آیم. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 316.

بسم الله الرحمن الرحیم‌

لزوم هوشیاری در مقابل توطئه‌ها


مجلس، مجلس علمای اعلام است، آن هم علمای آذربایجان و در این مجلس- که برکات خدای تبارک و تعالی امید است به آن نازل شود- لازم است به آقایان معظم آذربایجان، بلکه علمای اعلام همه کشور، بعض تذکرات را عرض کنم.
آذربایجان و علمای آذربایجان در طول تاریخ پاسداران اسلام و کشور بوده‌اند و ان شاء الله، خواهند بود. ما در این مدتی که بودیم و حاضر بعضی واقعه‌ها بودیم، از قیام علمای بزرگ آذربایجان مطلع بودیم و حاضر در صحنه‌ای بودیم که علمای بزرگ آذربایجان با قیام خودشان در مقابل رژیم پهلوی تکلیف الهی خودشان را ادا کردند و منتهی به تبعید آنها شد و مع ذلک، پیروزی با آنان بود و هست ان شاء الله. ما از آذربایجان و خصوصاً علمای آذربایجان، همان توقعی را داریم که از علمای سابق آذربایجان، خصوصاً، در این پنجاه سال اخیر، داشتیم و ما امید آن را داریم که همان طور که علمای آذربایجان در مقابل ظلم و ستمکاری رژیم سابق قیام کردند و نهضت کردند، و لو اینکه گرفتار بعضی از چیزهایی که نباید بشوند، شدند، ما امیدواریم که علمای آذربایجان در صحنه باشند و همه نابسامانیها را توجه داشته باشند و در حل مشکلاتی که امروز گرفتار آن هستیم و هستند کوشا باشند. و توجه داشته باشند که دستهای ناپاکی و گروههای فاسدی بالخصوص در مقابل روحانیون و در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده‌اند و باید با هشیاری همه ملت و خصوصاً، علمای آنها و خصوصاً، آذربایجان که در آنجا توطئه‌ها شاید بیشتر باشد، علمای آذربایجان و سایر قشرهای مومن آذربایجان دین خودشان را به اسلام و جمهوری اسلام ادا کنند. ما امروز گرفتار قلمهایی هستیم و گرفتار زبانها هستیم و گرفتار بعض گروههایی که مسلح هم هستند. ما گرفتار بعضی اشخاص هستیم که کنار نشسته‌اند و به اشخاصی که در میدان هستند، چه میدانهای جنگ، چه میدانهای مبارزه با فساد و چه میدانهای بازسازی کشور، در خارج آنها نشسته‌اند و قلمها را در دست گرفته‌اند و اشکال می‌کنند و کارشکنی می‌کنند. من می‌خواهم به قشر روحانیون یک کلمه عرض بکنم که قضیه قضاوتْ، محوّل به آنها به حسب شرع هست. من به آن آقایانی که نشسته‌اند و به قضاوتی که در ایران می‌شود اشکال می‌کنند یک عرض دارم و یک عرض هم به قضاتی که در سرتاسر کشور هر جا هستند.

مسئولیت خطیر امر قضاوت در نظام اسلامی‌


عرض من به قضات این است که توجه کنند به اینکه اگر با کوشش آنها مسئله قضاوت حل نشود، تا آخر، قضیه قضاوت به زمین خواهد ماند. کوشش کنند که اولًا علما و اشخاص دانشمند را معرفی کنند و ثانیاً آنها که متصدی امور قضایی هستند، توجه کنند به اینکه مسئله بسیار مشکل و مهمی و پر مسئولیتی بر عهده آنهاست. حتی مسئولیت قضیه قضا از همه مسئولیتهایی که در یک کشور هست بالاتر است؛ برای اینکه قاضیان، متصدی اموری هستند که جان مردم، مال مردم، نوامیس مردم، در گرو کارهای آنها و قضاوت آنهاست. و القَاضِی عَلی‌ شَفِیرِ جَهَنَّم. «1» باید توجه کنند که- خدای نخواسته- جانی به واسطه فتوای آنها و یا قضاوت آنها بدون مجوز شرعی از بین نرود، مالی از بین نرود، حیثیتی، آبرویی از بین نرود که بسیار اهمیت دارد این مطلب و امروز اهمیتش بیشتر از سابق است. سابق قضیه این نبود که اگر قاضی تخلف می‌کرد، اصل اسلام را مشوّه کند.
امروز قلمهایی هست که چنانچه یک قاضی یا چند قاضی و لو اشتباهاً یک کاری انجام بدهد، یا- خدای نخواسته- عمداً انجام بدهد، این را پای روحانیت حساب می‌کنند و پای جمهوری اسلامی حساب می‌کنند و بالاخره پای اسلام حساب می‌کنند و لهذا، قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام است؛ مسئول حیثیت جمهوری اسلام است و مثل قضاتِ در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتی که در مورد شخصی می‌کرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدی که همیشه داشته است، یک بعد خاصی دارد و آن بعد خاص آن چیزی است که بر می‌خورد به حیثیت اسلام. اگر چند قاضی در چند محل اشتباه بکنند، یا بعضی از آنها مثلًا- خدای نخواسته- عمداً یک کاری را انجام بدهند، این اسباب این می‌شود که قلمهایی که می‌خواهند این جمهوری اسلامی را از بین ببرند یکی را چند و چند را صدها جلوه می‌دهند و با قلمهای خودشان به اصل جمهوری اسلامی و به اسلام حمله می‌کنند. بنا بر این، اگر سابق شغل قضا یک شغل در عین حال بسیار مهم و پر مسئولیتی بود، امروز مسئولیت او بسیار زیادتر است؛ باید بگوییم صد چندان است. این یک [مطلبی‌] است که به متصدیان قضا، چه در حال و چه بعدها که تصدی می‌کنند، عرض کردم.

اشکال‌تراشیهای بیجا در امور قضایی‌


و یک عرضی هم دارم به اینهایی که کنار نشسته‌اند، توی حجره‌ها نشسته‌اند، توی خانه‌ها نشسته‌اند و وارد صحنه‌ها نیستند، لکن اشکال می‌کنند، یک عرضی به علمایی است که در این مسائل اشکال می‌کنند، مصاحبه می‌کنند، چیز می‌نویسند؛ اشکال امر آسانی است، انسان می‌تواند یک جایی بنشیند و فکر خودش را جمع بکند و اشکال بکند، آنچه مشکل است حل اشکال است. ما امروز چند هزار قاضی در این کشور لازم داریم، قاضی‌ای که قاضی شرع باشد. این آقایان باید یکی از چند امر را قبول بکنند؛ یا قبول بکنند که اصل قضا را در این جمهوری اسلامی حذف بکنند، اصلًا قضاوت هیچ نباشد، هرج و مرج باشد، هر کس مال هر کس را برد و ناموس هر کس را تجاوز کرد و هر کس را کشت یک محل رسیدگی نباشد، این یک فرض است. فرض دوم اینکه نه، باشد، اما مثل سابق باشد؛ مثل زمان رژیم پهلوی باشد؛ یعنی، قاضی لازم نیست مسلمان باشد.
از قراری که به من گفتند، در این قاضیها کمونیست هم بوده، در این قاضیها مبتلای به مشروبات هم بوده. این علمای اعلام یا این را قبول کنند که نه، لازم نیست که قاضی معمم و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتیب سابق باشد و قضاوت به دست همان اشخاصی که سابق بودند باشد، این هم یک فرض است. فرض دیگر این است که نه، باید قاضی به دست همین طبقه‌ای که شرع معین کرده است باشد. آقایان می‌دانند که حوزه‌های علمیه در ایران و در خارج، از باب اینکه قضاوت از آنها بکلی سلب شده بود، مهیا نبودند برای اینکه قاضی تربیت کنند و ما امروز چند هزار قاضی لازم داریم و کمبود داریم. آقایان به جای اینکه بنشینند و بگویند بچه طلبه‌ها دارند قضاوت می‌کنند، خودشان هم بیایند قضاوت کنند، کی جلویشان را می‌گیرد؟ معرفی کنند هر عالمی در هر استانی که هست، علمایی که لایق‌اند، برای قضاوت و حاضرند برای قضاوت، معرفی کنند، شورای قضا قبول می‌کند. آن آقایی که می‌فرماید که این قضاوت قضاوت شرعی نیست، خوب، ایشان خودشان بیایند در راس قضاوت قرار بگیرند و در هر جایی که هستند معرفی کنند اشخاصی را که لیاقت برای قضاوت دارند، تا آنها را قاضی قرار بدهند، تا وقتی که وارد در عمل شدند، بفهمند که مساله، مسئله آسانی نیست، مسئله‌ای است که حالا از صفر شروع شده است. اگر کمک کنند همه علمای بلاد و آنهایی که دلسوزند برای اسلام و در امر قضاوت می‌بینند که یک اشخاص غیر لایق هستند، آنها بیایند خودشان متکفل قضا بشوند یا معرفی کنند اشخاص لایقی که می‌توانند قضاوت کنند. هر کس در هر جا هست پیدا کند قاضیهای شرعی اسلامی را و معرفی کند. بهتر نیست اینکه همه آقایان کمک کنند تا اینکه قضاوت به آن طوری که در اسلام است درست بشود؟ این بهتر از این نیست که بنشینند و بگویند که بچه طلبه‌ها دارند قضاوت می‌کنند؟ خیر، بچه طلبه‌ها نیستند، لکن قضاوت کار آسانی نیست، تازه کارند. البته قضاوت به آن ترتیبی که در شرع مقرر شده و با آن شرایط به این آسانی نمی‌شود او را پیدا کرد و قاضی پیدا کرد، لکن بهتر نیست که آقایان برای اینکه تا یک حدی این قضاوت به صورت واقعی شرعی درآید کمک کنند، نه اشکال کنند؟ اشکال را همه‌ می‌توانند بکنند، اما کمک بکنند. این علمای بلاد، اینهایی که برای اسلام دلسوز هستند، اینها بنشینند و پیدا کنند افراد را، تربیت کنند افراد را. همان طوری که در قم الآن مشغول‌اند برای پیدا کردن قاضی و تربیت کردن قاضی، آقایانی هم که در بلاد دیگر هستند و خارج هستند از صحنه و نمی‌دانند که مساله چه مسئله مشکلی است، کمک کنند بر این مشروع و بر این امر شرعی. کمک کردن به امر شرعی تکلیف آقایان است یا فحاشی تکلیف آقایان است؟ کمک کردن به اینکه قضاوت به طور شرعی انجام بگیرد یک تکلیف شرعی است یا اینکه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهوری اسلامی را؟
این امری است که من به علمای اعلام بلاد عرض می‌کنم که هر جا هستند و در هر ناحیه‌ای که هستند کمک کنند به این جمهوری نوپای اسلامی؛ با هم همکاری کنند. اگر قاضیهای خوبی را در هر استانی پیدا کردند و معرفی کردند و شورای قضایی قبول نکرد، آن وقت حق این دارند که [بگویند] شما قاضی خوب را قبول نکردید و قاضی بد به جای او گذاشتید. بهتر این است که آقایان، کسانی که اشکال دارند، بنشینند و رفع اشکال بکنند.

لزوم قضاوت منصفانه مخالفین داخلی نظام اسلامی‌


و آنهایی که به حکومت اشکال دارند و اصلًا در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده‌اند و حکومت این جمهوری را قبول ندارند، من به آنها هم عرض می‌کنم که شما سراغ دارید یک دولتی که اگر این دولت از بین برود به جای این دولت آن دولت بیاید، بعد از چند روز این مملکت گلستانی بشود؟ شما سراغ دارید یک جمعیتی را که بتوانند چند میلیون جمعیت آواره، یک مقدار آواره جنگی، یک مقدار آواره از عراق، یک مقدار آواره از افغانستان، شما سراغ دارید یک مبدئی را که این دولت آن مبدا را مخفی کرده است و اشخاصی هستند که اگر بیایند آن مبدا را پیدا می‌کنند و همه اینها را اصلاح می‌کنند؟ آیا شما یک همچو حکومتی را سراغ دارید؟ آیا می‌دانید شما دارید چه می‌کنید؟ شما دارید کاری می‌کنید که اگر این حکومت از بین برود و اگر این جمهوری‌ برود، به جای او امثال ازهاری «2» خواهد آمد. آنها در خارج نشسته‌اند، در پاریس نشسته‌اند و نقشه می‌کشند برای اینکه بیایند و جای حکومت اسلامی را بگیرند و خودشان حکومت کنند. شما دارید یک اشخاصی را که اگر این حکومت از بین رفت، آنها را بیاورید و فوراً به طور اعجاز همه کارها را انجام بدهید؟ شما دارید حکومتی را که در این حالی که ما در جنگ هستیم و در محاصره اقتصادی به حسب واقع هستیم- و لو اینکه لفظاً گفته‌اند نه، لکن عملًا هست- و طلبهای ما را خارجیها نمی‌دهند، چیزهایی که ازشان خریده‌اند دولت، به آنها نمی‌دهد و همه جا در مخالف با این جمهوری اسلامی مشغول فعالیت هستند، شما یک حکومتی دارید که اگر این جمهوری اسلامی که همه جایش را می‌گویید خراب است، این خراب برداشته بشود، یک حکومت اسلامی زمان رسول الله جای او بنشیند؟ اگر سراغ دارید معرفی کنید، معرفی کنید که اینها افرادی هستند که اگر این حکومت از بین برود، تمام کارهایی را که حالا زمین مانده است یا اینکه نتوانسته است این دولت انجام بدهد، آنها انجام می‌دهند، آنها همه آواره‌ها را مسکن برایشان با یک روز یا ده روز یا یک ماه درست می‌کنند و همه چیزشان را اصلاح می‌کنند و جنگ را هم به پایان می‌رسانند و صلح ایجاد می‌کنند به طوری که شرافتمندانه برای ایران باشد و همه امور را اصلاح می‌کنند، فوراً کشاورزی را به راه می‌اندازند و بازرگانی را به راه می‌اندازند و دانشگاهها را دانشگاه اسلامی می‌کنند و همه جا را سرتاسر ایران را گلستان می‌کنند. خوب، شماها اگر سراغ دارید معرفی کنید.
خوب، می‌خواهید که این از بین برود، به جای او حکومت سابق بیاید. اگر نمی‌توانید معرفی کنید و معرفی نکنید، معلوم می‌شود که شما با جمهوری اسلامی به نام اینکه اسلامی است مخالف هستید؛ این «اسلامی» نباشد، هر چه می‌خواهد باشد. شما می‌خواهید این مطلب باشد که جمهوری اسلامی نباشد، هر کس دیگر می‌خواهد باشد.
آن که می‌گوید حالا از زمان شاه ملعون بدتر هست، می‌فهمد چه می‌گوید؟ می‌فهمد دارد چه ضرری به اسلام وارد می‌کند؟
می‌فهمد که در زمان شاه ملعون سابق، بر این ملت، بر این بانوان ملت ما، بر این اشخاص ملت ما، بر این روحانیت، چه گذشت و چه رنجها بردند، و یک کلمه نتوانستند حرف بزنند؟ آقایان می‌بینند که حالا شکایتها زیاد است، پیشتر لا بد شکایت نبوده است! پیشتر که مال مردم را بزور می‌گرفتند و جان مردم را آن طور تلف می‌کردند لا بد شکایت نبوده! شکایت بوده، جرات اظهار نبوده.
اگر یک روز مردم، آزادی امروز را داشتند، آن وقت می‌فهمیدید که شکایات در آن زمان چه بوده؛ روحانیون چه شکایتهایی داشتند، بازاریها چه شکایتهایی داشتند. امروز و آن روز فرقش این است که امروز مردم شکایت می‌کنند اگر یک چیزی واقع بشود و شما شکایات را چند برابر جلوه می‌دهید؛ آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در کار بود، جرات نفس کشیدن نداشتند. حکومت سابق نفسها را قطع کرده بود و [حالا] شما به آنجا رسیدید که صاف در مقابل حکومت می‌ایستید و می‌گویید که این کار خطاست.
شما جرات می‌کردید که در حکومت سابق یک همچو کلمه‌ای یا یک همچو مقاله‌ای بنویسید؟ فرق ما بین حالا و آنجا این است که شمایی که قلمهایتان- خداوند آن قلمها را بشکند- آن طور آزاد است که [علیه‌] همه چیزها و مقدسات اسلام می‌نویسید و پخش می‌کنید و جلوی شما گرفته نمی‌شود- با اینکه باید گرفته بشود- فرق حالا و سابق این است که در سابق شما تسلیم بودید، اگر هم در دلتان چیزی بود در زبانتان نمی‌شد اظهار کنید و امروز در زبان و قلم و قدم، کارهایی می‌کنید و جلوه می‌دهید این جمهوری اسلامی را به اینکه این از زمان سابق بدتر است! به این نعمت خدا تشکر کنید، خوبهای این را ببینید. آن مقداری که در این دو سال خدمت شده است به این ضعفا و به این مستمندان و به این مستضعفین آنها را نگاه بکنید؛ نه اینکه یک جایی یک فساد می‌شود، شما تمام مسائل که انجام گرفته است نادیده بگیرید، فقط آن را بگیرید. این انحراف است، این بی‌انصافی است، این خلاف رضای خداست. کسانی دارند شب و روز به این مملکت خدمت می‌کنند؛ لکن آن قدر فساد زیاد است و آن قدر خرابی زیاد است که نمی‌توانند به این زودی این کارها را انجام بدهند. و مع ذلک، در این دو سال به قدر پنجاه‌ سال سابق کار انجام داده‌اند. شما ناشکری نکنید. خدای تبارک و تعالی- خدای نخواسته- یک وقت از شما عنایتش را برمی‌دارد و گرفتار همان می‌شوید که در طول پنجاه سال گرفتار بودید.

پاسخ قاطع به گروهک منافقین (مجاهدین خلق)


آنهایی که این طور هم با قلمهایشان، علاوه بر تفنگهایشان، با ما معارضه دارند ما به آنها کراراً گفته‌ایم و حالا هم می‌گوییم که مادامی که شما تفنگها را در مقابل ملت کشیده‌اید، یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده‌اید، نمی‌توانیم صحبت کنیم و نمی‌توانیم مجلسی با هم داشته باشیم. شما «3» اسلحه‌ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید، اسلام شما را می‌پذیرد و اسلام هوادار همه شماها هست. فقط گفتن به اینکه ما حاضریم [کافی نمی‌باشد] و در آن نوشته‌ای که نوشته‌اید، در عین حالی که اظهار مظلومیتهای زیاد کرده‌اید، لکن باز ناشیگری کردید و ما را تهدید به قیام مسلحانه کردید. ما چطور با کسانی که قیام مسلحانه بر ضد اسلام می‌خواهند بکنند می‌توانیم تفاهم کنیم؟ شما این مطلب را، این رویه را، ترک کنید و اسلحه‌ها را تسلیم کنید و اگر می‌گویید ما به قانون، در عین حالی که رای نداده‌ایم، لکن سر به او می‌سپاریم و قبول داریم او را، به قانون شما، عمل کنید و قیام بر ضد دولت، که بر خلاف قانون است و قیام مسلحانه که بر ضد قانون است و اسلحه داشتن که بر ضد قوانین کشور است، به اینها عمل کنید، ما هم با شما بهتر از آن طوری که شما بخواهید عمل می‌کنیم. ما می‌خواهیم با آغوش باز همه گروههایی که هستند، بپذیریم و همه منحرفین را میل داریم که به استقامت برگردند. اسلام برای همین آمده است. اسلام آمده است که راه مستقیم انسانیت را به مردم، به جهان، ارائه بدهد و حتی الامکان هم خودش تعقیب کند برای برگرداندن منحرفین به راه راست اسلامی. اسلام، بلکه تمام مکتبهای توحیدی در طول تاریخ، برای اصلاح بشر آمده است. پیغمبر اکرم برای این مشرکینی که به جهنم خودشان را می‌فرستادند، برای‌ اینها تاسف می‌خورد، غصه می‌خورد برای اینها. «4» اسلام دین رحمت است، دین عدل است. دیانت قانون است، شما به قوانین اسلام سر بگذارید، گردن فرو بیاورید. کشور اسلامی ما، همه شما را می‌پذیرد و من هم که یک طلبه هستم با شما حاضرم که در یک جلسه، نه در یک جلسه، در ده‌ها جلسه، با شما بنشینم و صحبت کنم، لکن من چه بکنم که شما اسلحه را در دست گرفته‌اید و می‌خواهید ما را گول بزنید.
برگردید و به دامن ملت بیایید و اسلحه‌ها را تحویل بدهید و اذعان کنید به اینکه ما خلاف کرده‌ایم. دعوی نکنید که ما در جبهه مشغول جنگ هستیم. دعوی این را نکنید که ما از اول تا حالا همیشه طرفدار اسلام و یا طرفدار از مردم بودیم. این را دعوی نکنید؛ برای اینکه از شما پذیرفته نیست و شما قبل از اینکه اینجا به این مطلب برسید، مشت خودتان را باز کرده‌اید. شما الآن می‌بینید که بعض احزابی که انحرافی هستند و ما آنها را جزء مسلمین هم حساب نمی‌کنیم، مع ذلک، چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهای سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد. پس بدانید که این طور نیست که ما با احزاب دیگری، با گروههای دیگری، دشمنی داشته باشیم. ما البته میل داریم که همه گروهها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقیم اسلام را پیش بگیرند و همه مسلم بشوند. بر فرض اینکه نشدند، مادامی که آنها با ما جنگی ندارند و با کشور اسلامی جنگی ندارند و در مقابل اسلام قیام مسلحانه نکرده‌اند، به طور آزاد دارند عمل می‌کنند و به طور آزاد حرفهای خودشان را دارند می‌زنند، لکن شما بنای بر این مطلب ندارید. و من اگر در هزار احتمال یک احتمال می‌دادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که می‌خواهید انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم؛ لازم هم نبود شما پیش من بیایید. و حالا هم به موجب احکام اسلام نصیحت به شما می‌کنم؛ شما در مقابل این سیل خروشان ملت نمی‌توانید کاری انجام بدهید. شما اگر یک وقت ملت قیام کند، مثل یک ذره‌ای در مقابل این سیل خروشان هستید.

برگردید به دامن اسلام، بیایید آن‌


چیزی را که دیگران می‌خواهند به شما بدهند و وعده آن را به شما می‌دهند در اسلام برای شما مهیاست. شما دست بردارید از قیام مسلحانه و آن چیزهایی که به غارت برده‌اید از بیت المال مسلمین برگردانید و با مسلمین دیگر با هم باشید. شما معزز و محترم هستید، لکن مادامی که اسلحه در دست شماست و شما در همین نوشته اظهار مظلومیت و اظهار اینکه ما می‌خواهیم کارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتی در همین جا تهدید به قیام می‌کنید، ما نمی‌توانیم از شما این طور مسائل را قبول کنیم، لکن بهتر است که شما با این جمهوری مخالفت نکنید. اگر شما واقعاً، برای مردم و برای این ملت و برای این کارگرها و برای این دهقانها دلسوز هستید، این را بدانید که اگر این جمهوری اسلامی- خدای نخواسته- شکست بخورد، شکست مستضعفین در سرتاسر جهان است.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته‌

«۱»- قاضی بر لب جهنّم است. مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۱۹۳ و در آنجا آمده است: القاضی یوقَف علی شفیر جهنّم. «۲»- غلام رضا ازهاری، رئیس کلّ ستاد ارتش در زمان شاه و نخست وزیر دولت نظامی. «۳»- سران گروهک تروریستی منافقین. «۴»- اشاره است به آیه ۶، سوره کهف.


امام خمینی (ره)؛ 21 اردیبهشت 1360

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 18/03 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: