وحدت میان مسلمین، از برکات انقلاب
من از آقایان تشکر میکنم که زحمت کشیدند و در این منزل محقر تشریف آوردهاند و اینجا را نورانی کردهاند. یکی از برکات این انقلاب همین است که گاهی آقایان از بلاد با هم تشریف میآورند و در این مجمعی که بین برادرهای اهل سنت و اهل تشیع هست مجتمع میشوند، بعد مسائل را طرح میکنند. مسئله اتحاد بین همه برادرهای مسلم یک مساله اسلامی است که خدای تبارک و تعالی مامور کرده همه را به اینکه با هم باشید و تفرقه نداشته باشید «2» و سرّش هم واضح است؛ برای اینکه آنهایی که میخواهند از این کشورهای اسلامی استفاده کنند بهترین راه برایشان این است که بین برادرها اختلاف بیندازند. خوب، یک راه این است که بین برادرهای اهل سنت و تشیع اختلاف بیندازند.این رویش خیلی کار شده است، به طوری که حالا که در ایران بحمد الله خیلی با هم مجتمع شدهاند و اتحاد پیدا کردهاند، باز در خارج نمیگذارند این کار درست بشود. در خارج باز آنهایی که عمال قدرتهای بزرگ هستند و میخواهند نشود این مساله، هی مسائل پیش میآورند.
وحدت مسلمانان، مانع تعرض اجانب
شما ملاحظه بفرمایید در این هفته وحدت- که از قم آقای منتظری پیشنهاد کردهاند- خوب این چقدر حسن دارد و چقدر ارزش دارد که برادرها، همه را در یک مسئلهای با هم [متحد کند]. خوب، این اختلاف اساسی که نیست، این اختلاف در یک تاریخی است که نزدیک به هم هستند؛ از ما هم بعضی قائلاند به اینکه دوازدهم هست، «3» از علمای ما هم بعضی قائلاند که دوازدهم است. این اسباب این نشود که یک اساسی علی حده، آنها داشته باشند، یک اساسی علی حده ما داشته باشیم. با هم باشیم، برادریم دیگر. پیغمبر هم از همهمان است. در عین حالی که یک چنین صدایی بلند شد برای وحدت، یک وقت میبینیم از حجاز یک نفر صدا بلند میکند که اصل جشن گرفتن برای پیغمبر شرک است! من نمیدانم چه اساسی است؟ این چرا شرک است؟ البته آن شخص وهابی است. وهابی را اهل سنت هم قبولشان ندارند، نه اینکه ما قبول نداریم، همه برادرهای ما آنها را قبول ندارند. شما [فکر میکنید] یک همچنین مسئلهای که جشن گرفتن، احترام کردن به پیغمبر اسلام، این جزء این است که مشرک هستند مردم!؟آن وقت این اختصاص به ایران هم ندارد، احترام به رسول خدا، همه بلاد مسلمین احترام میگذارند. چه شد که ایران را مورد نظر قرار داده است و میگوید ایرانیها که جشن میگیرند برای پیغمبر اکرم، اینها مشرک هستند؟ خوب نکتهاش معلوم است؛ برای اینکه، آن که الآن اساس وحدت در آن درست شده ایران است. این نکتهای که از آن وحدت بین مسلمین، چه برادران اهل تشیع و اهل تسنن، چه ملتهای اینجا، و چه دولتها، همیشه مقصد ما این بوده که اینها همه با هم باشند. اگر مسلمانها با هم باشند هیچ کس نمیتواند به اینها تعرّض کند؛ برای اینکه یک میلیارد جمعیت [هستند] با دارایی زیاد، با مخازن زیاد. در عین حال که ما این قدر مخازن، این قدر زمین داریم، زمینهای زیاد، و همه چیز ما داریم، خوب چه شده است که ما باید همهمان تحت سلطه دو تا ابرقدرت باشیم؟
خوب، علت این است که ما به قرآن گوش نکردیم، حکومتهای ما به قرآن گوش نکردند که یهود و نصارا- مقصود از یهود و نصارا آنهایی که سرکشند- آنها را ولیّ اتخاذ نکنید! دوست اتخاذ نکنید! «4» خوب، اینها نه اینکه دوستند، نوکر شدهاند بسیارشان. منافع خود این بلاد را آن وقت، زمان محمد رضا، منافع ایران را میدادند و منت هم میکشیدند، تقدیم میکردند و منت هم میکشیدند. حالا هم در جاهای دیگر هم همین طور است. چرا باید این طور باشد؟ برای اینکه ما با هم مختلفیم.
ایستادگی ایران در مقابل قدرتها به سبب وحدت
اینها ندیدند که ایران- در صورتی که یک جای کوچکی است و جمعیتش سی و چند میلیون است، در مقابل یک میلیارد جمعیت- اینها ندیدند که ایران وقتی که با هم منسجم شدند، همه برادرها با هم مجتمع شدند و آن اختلافاتی که میشود داشت و اختلافاتی که برای ما ایجاد کرده بودند کنار گذاشتند و یکدل و یکجهت یک امپراتوری 2500 ساله را با آن همه قدرت و با آن همه موافق [سرنگون کردند]. شما گمان نکنید هیچ یک از دولتها الّا نادری در اول با ما موافق بودند؛ یعنی، اظهار موافقت هیچ کس نکرد، بنده در پاریس که بودم متوجه بودم، همه مخالف بودند، بعد که اجتماع پیدا شد و این قضیه واقع شد آن وقت بعضیها [موافقت] کردند. خوب بسیاریشان باز همین اختلافات را [دامنمیزنند].ما فریاد میزنیم که باید همه با هم باشیم، هفته وحدت داشته باشیم، دین ما یکی است، قرآن ما یکی است، پیغمبر ما یکی است و آنها جبههبندی میکنند. اخیراً، جبههبندی کردند که همه مسلمین جمع بشوند خلاف ایران بکنند. خوب، اینهایی که این صداها را میدهند، یا این رفقایی که در اطراف خلیج هستند، اول فکر نمیکنند که همه قدرتشان را روی هم بگذارند به اندازه شاه نیست و آن قدر علاقهای که امریکا به شاه داشت به هیچ یک از اینها نداشت؛ برای اینکه، شاه خدمتگزار بهتری بود، حالا هر شیخی بخواهد برود هیچ اعتنایی برایش قائل نیستند. اینها اولًا، فکر این را نمیکنند که اینها نمیتوانند با دولت ایران مخالفت کنند؛ یک مخالفتی که اثر داشته باشد و ثانیاً چرا مخالفت کنند؟ آخر دو کشور مسلم، چند کشور مسلم که در مقابلشان اسرائیل ایستاده و هیچ اعتنا به آنها نمیکند و دارد پیش میآید او را رها کردهاند، آمدهاند سراغ ایران که فریاد میزند که ما اسلام را میخواهیم، فریاد میزند که باید اسرائیل از بین برود، فریاد میزند که ما نباید تحت قدرتها و ابرقدرتها باشیم. اگر این مسلمین با هم مجتمع بشوند چه قدرتی میتواند مخالفت با اینها بکند؟ برای اینکه آنها احتیاج به شما دارند، شما چه احتیاجی به آنها دارید؟ آنها نفت شما را میخواهند. رگ حیات آن قدرتهای بزرگ دست مسلمانهاست، آنها احتیاج دارند. خوب، در عین حالی که آنها احتیاج دارند، ما چرا باید تحت فرمان آنها باشیم و نفتمان را هم تقدیم کنیم؟ سایر چیزهای دیگرمان را تقدیم کنیم و همهمان بازار بشویم، بازار بشویم برای امریکا یا شوروی؟ این برای این است که ما رشد سیاسی نداریم.
خدمتگزاری، نه فرمانفرمایی
دولتهای ما توجه ندارند که اگر با ملتهای خودشان کنار بیایند آقاییشان بیشتر از آن وقت است که با ملتها جدا بشوند و یا- فرض کنید- با امریکا متحد بشوند. اگر اینها با ملتها سازگار باشند، ملتها که نمیگویند که ما حکومت اصلًا نمیخواهیم، ملتها حکومتی میخواهند مثل حکومت ایران. الآن ایران کدام قشر است که بگوید که ما این دولت را نمیخواهیم؟ همه میخواهند، از باب اینکه اینها خدمتگزارند؛ نمیخواهند حکومت کنند به مردم، میخواهند خدمتگزاری بکنند. آنها هم این طوری خودشان را معرفی کنند که ما حکومت به این معنی هستیم؛ خوب یک جمعیتی اداره لازم دارد، ما مدیر این مساله هستیم، نمیخواهیم به شما فرمانفرمایی بکنیم، ظلم بکنیم، نمیخواهیم شما را غارت بکنیم. ما همه با هم دوست هستیم. یک دستهمان بیشتر مثلًا وارد مسائل سیاسی بودهاند، آن را مردم انتخاب میکنند برای اینکه حکومت باشد، نه اینکه مردم حکومت نمیخواهند. مردم یک حکومت اسلامی و یک حکومت دلسوز برای خودشان میخواهند. شما خوب، خود این دولتهای خارج هم میدانند، نه اینکه اطلاع ندارند، میدانند که در ایران چه وضعی است الآن و سابق چه بود. سابق مردم- اگر فرض کنید- یک جنگی میشد در زمان محمد رضا، امکان نداشت که ملت با او همراهی بکنند، دعا میکردند که بلکه شکست بخورد. من خودم شاهد این قضیه بودم که متفقین وقتی که وارد شدند به ایران، که همه چیز مسلمین ایران در معرض خطر بود، همه چیزشان، مع ذلک، چون رضا خان را بیرون کردند شکر میکردند. خوب، یک همچون حکومتی که ملتش این طور باشد که اجانب بیاید در مملکتش و آن شکر کند که این کسی که سلطان مملکتش هست باصطلاح او را بیرون کردند، خیلی هدیه بزرگی بوده. خوب فکر نمیکنند این را که آن وقت آن طور بود وضع، حالا این طور است که در آن طرف کشور، در طرف غرب و جنوب کشور جنگ است، از شرق و شمال کشور همراهی میشود، همراهی افراد میشود، همراهی خواربار میشود، همه جور همراهی با آنها میشود. اگر سایر کشورها هم این طور بشوند که با مردم تفاهم کنند، مردم را مثل خودشان بدانند، مردم مثل خودشانند، مردم اکثرشان بهتر از خود ماها هستند، وقتی فکر کنند که بهتر از خودشان یا مثل خودشان هستند، با هم بسازند، مردم آنها را انتخاب میکنند. کار بکنند برایشان، اگر یک همچنین چیزی بشود در بلاد مسلمین، کی میتواند با مسلمین مخالفت کند؟ مع الاسف، هم بعضی روحانیونشان اختلاف ایجاد میکنند، هم خودشان میروند در طائف و منشا اختلاف میشوند. از آنجا میخواهند در ایران، بین اهل سنت و تشیع اختلاف بیندازند. از آنجا نقشه میکشند که اینجا اختلاف بیفتد. چرا اینجا اختلاف بیفتد؟ برای اینکه اینجا اتحاد پیدا کردند و با اتحاد جلوی ابرقدرتها را گرفتند.انسجام ملت، هدیهای از طرف خدا
و لهذا این هدیه الهی که خدای تبارک و تعالی نصیب ملت ما کرده است ما باید غفلت از شکرش نکنیم. باید تشکر کنیم خدا را که مردم را این طور با هم، هم نظر، هم راه، هم مقصد کرده است. و اشکالات هم اگر هست، خوب، البته همه جا اشکالات هست نمیشود گفت که شوروی شصت و چند سال است که انقلاب کرده است [مشکلی ندارد] مع ذلک، الآن خواربارشان نیست، همین صفهایی که اینجا میبینید آنجا هم هست، خواربار آنها محتاج به امریکاست، مع ذلک، اختلافات داخلی زیاد است، با سرنیزه جلویش را گرفتند. اگر یک روز سرنیزه را بردارد کرملین، میفهمد که آن وقت خود شوروی چه خبر است؛ همه با شوروی مخالفند. اما اینجا الآن همه با هم موافق، همه دوست، هیچ سرنیزهای توی کار نیست. هیچ دعوایی نیست، همه با هم دوست هستند، همه با هم رفیقند. البته گِله هم هست، اما گله برادرانه هست، گلههایی است که قابل حل است. و یک انقلاب به این بزرگی، من گمان نکنم هیچ انقلابی به این بزرگی باشد که با عده کم و با نداشت هیچ چیز بر یک همچون قدرتی که همه چیز داشت و همه با او موافق بودند غلبه کند و بطور شایسته پیش ببرد. ایران، قدرتها را کنار گذاشت و هیچ قدرتی در ایران دخالت ندارد و همه همّ و غم آنها همین است که چرا باید دخالت نداشته باشیم و ان شاء الله، تا آخر هم نخواهند داشت. و من نصیحتم به این شیخنشینها و این اطراف خلیج این است که اینها توجه به مسائل بکنند. گمان نکنند که اینها با هم وقتی مجتمع شدند یک چیزی میشوند. نه، شماها با هم که مجتمع بشوید همهتان به اندازه یک لقمه محمد رضا نبودید و ما محمد رضا را مغلوبش کردیم، اما میل داریم که با شما دوست باشیم، رفیق باشیم، برادر باشیم، همه با هم باشیم. همه ما به خلاف آنهایی که مخالف اسلامند باشیم، «ید واحده بر ما سِوا» «5» باشیم، نه اینکه خودمان توی خودمان هی دعوا بیندازیم، دعوا بکنیم.در هر صورت من راجع به آقایان، هم خیلی ملتمس دعا هستم و هم مردم را دعوت کنید به اتحاد، دعوت کنید به بستگی به هم، همبستگی به هم. اگر یک اختلافی دارند حل کنید شما آقایان. ممکن است حالا در هر جایی اختلافات کوچکی هست، آقایان ائمه جماعت و جمعه باید حل بکنند مسائل مردم را، باید بروند با مردم تفاهم کنند، با هم صحبت کنند. و همین طور استاندارهای هر جا باید جوری عمل بکنند که مردم را راضی نگه دارند. مردم هم راضی هستند وقتی شما خوب عمل کنید. مردم راضی از شما هستند. من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما منت بگذارد و این انسجامی که هست الآن و این وحدت کلمهای که هست الآن از ما نگیرد و بین همه برادرها اتحاد و وحدت داشته باشیم و ادامه پیدا کند ان شاء الله.
و السلام علیکم و رحمه الله