تکتم درهکی، نویسنده
داغدارشدن این مردم تنها حکایت آسمان جنگلهای ارسباران و شب جمعهای در بغداد نیست. نه اینکه داغندیده و فراق نکشیدهایم، ما ملت روزهای سخت جنگ تحمیلی، مردم غمزده روز اشغال خرمشهر و مردم دلهرههای سال 60 هستیم؛ ملتی که اشک ریخت، آه کشید، اما به زانو درنیامد.
سالهای ابتدای پس از انقلاب و کوران جنگ تحمیلی بود که مردم در طول 120 روز علاوهبر شهادت فرماندهان بلندپایه نظامی، شاهد شهادت رئیس قوه قضاییه، رئیسجمهور، نخستوزیر، شهادت چهار وزیر، شهادت دادستان کل کشور(شهید قدوسی) و ... بودند.
ملتی که شهادت بهشتی مظلوم و یارانش را دید، غم رئیسجمهور خدمتگزارش را به دوش کشید، بلا کشید و تسلیم نشد. اکنون آن 120 روز و روزهایی شبیه آن را پشتسر گذاشتهایم. 45 سال است که این انقلاب با شهادت خادمان و سربازانش قد کشیده و قویتر شده است.
راز این صعود با صلابت و نورانی چیست؟ کدام تکیهگاه محکم و اندیشه بلندیست که این ملت را چنین مقتدر تا قلههای عزت رسانده است؟ امروز دوباره به بازخوانی آن دلگرمیهای عمیق و ایمان راسخ نیازمندیم. امام خمینی رحمهاللهعلیه چگونه در تلاطم حوادث و داغهای پیاپی، پناه مردم و راهنمای آنها شدند؟
ما از خداییم
صبح روز 9 شهریور، جمعی از مردم یک روز پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر، به محضر امام امت رسیدند، اما اشکها که اجازه نمیگیرند این مردم داغدیدهاند و صدای گریه حسینیه ساده جماران را پر کرده است. امام خمینی رحمهاللهعلیه همه معادله را در یک جمله کوتاه شرح میدهند: «انالله و انا الیه راجعون.» همهچیز همین است. جهانبینی توحیدی حضرت امام مهمترین مولفه در رهبری مردمی است که نگران از آینده مملکت به حسینیه آمدهاند. مگر زندگی این دنیا را پایانی جز مرگ نیز هست؟ همهچیز از خداست و بهسوی او بازمیگردد. از ابتدا نیز قرار همین بوده است، اما زهی سعادت و توفیق که کالای بیدوام جسم را در معاملهای تاجرانه به نام شهادت تقدیم کرده باشیم. شهادت، رفتنی سعادتمندانه و در اوج عزت است که روزی هرکس شد دیگرانی بر آن مرتبت رشک برده و حسرت میکشند. به همین جهت بود که امام رحمهاللهعلیه فرمودند: «من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است، در عین حال، می دانم که آنها به رفیق اعلی متصل شده اند و برای آنها آرامش هست و این طور گرفتاریهایی که الآن برای ما هست، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت، به آنها و به خانوادههای آنها و ملت اسلامی تبریک عرض میکنم که چنین شهدایی تقدیم میکنند.» «1»
با وجود این بینش که تا عمق جان نسلهای متعدد انقلاب اسلامی ریشه دوانده است، دیگر چه باکی از مرگ و چه ترسی از رفتن است؟ «جمعیتی که ملتی که خود را از خدا میدانند و همهچیز خود را از خدا میدانند و رفتن از اینجا را بهسوی محبوب خود، مطلوب خود میدانند، با این ملت نمیتوانند مقابله کنند. آنکه شهادت را در آغوش، همچون عزیزی میپذیرد، آن کوردلان نمیتوانند مقابله کنند.» و اینچنین است که شهادتطلبی رمز شکستناپذیری یک ملت میشود. چه بسا رحلتی جز شهادت برای قامت مردان مجاهد کوچک باشد چنانکه امام رحمهاللهعلیه پس از شهادت شهید مهدی عراقی فرمودند: «مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود؛ اما آنچه مطلب را آسان میکند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او میبایست شهید میشد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود.» «2»
این ملت است که میتواند دست به زانو گرفته و بار دیگر جمعی از عاشقان شهادت را به میدانهای خدمت و مجاهدت فرستاده و عرصههای جدیدی را بگشاید. فهم این نگاه توحیدی و مولفه مهم شهادتطلبی، بیشک غیرقابل فهمترین مولفهایست که دشمنان کوردل این ملت در هیچیک از اقداماتشان نتوانستهاند آن را در دستگاههای محاسباتی خود بگنجانند و هر بار شکستی تازه را تجربه کردهاند.
خدا با ماست
شروع تابستان سال 60 با ترور نافرجام آیتالله خامنهای و شهادت شهید بهشتی و پایان آن با شهادت شهیدان رجایی و باهنر بود. در آن فصل سخت، ایمان راسخ و صلابت اعجابانگیز امام خمینی رحمهاللهعلیه بیش از هرچیز آرامش را به جامعه بازگرداند. امام خمینی رحمهاللهعلیه امیدوارانه روزهای روشن را به مردم نشان داده و یادآوری کردند که تا شما در صحنه باشید خدا با شماست. «خدای تبارک و تعالی از اول با شما بوده است و مادامی که شما در صحنه باشید و انشاءالله، هستید و خواهید بود، خدای تبارک و تعالی شما را پشتیبانی میکند و شما قوی خواهید بود. قوای مسلحه ما در جبهههای جنگ، باید توجه کنند که آنها برای خدا میجنگند، نه برای رئیسجمهور و برای نخستوزیر و برای دیگران؛ آنها دل را قویتر کنند و هرچه اشخاص فاسد به این کشور صدمه وارد میکنند، آنها قویتر در مرکز خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند.» «3» ملتی که تنها امیدش خداست و حتی به عزیزان خود نیز دل نبسته و در کشاکش میان مستعمران دنیا پرچم اسلام را بلندکرده، متکی به همین قدرت الهی و امیدوار به پشتیبانی پروردگارش از این گردنهها نیز عبور میکند. «کشوری از رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا میکند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند؛ اما کشوری که دل او به خدا پیوسته است و برای خدا قیام کرده است و از اول، «نه شرقی و نه غربی و جمهوری اسلامی» را ندا داده است و با بانگ «الله اکبر»، صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شدهاند و این نهضت را و این انقلاب را بپا کردهاند، همین ملت هستند؛ برای اینکه خدا هست. رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.» «4»
از میان مردم
اصلی ثابت و تغییرنکردنی، اتفاقی مبارک که با پیروزی نظام اسلامی رقم خورد و مردم حاکمان سرنوشت و مملکت خود شدند. «جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که خود ملت یک فردی را میآورند و خود ملت یک فردی را کنار میگذارند و خود ملت [اگر] فردی شهید شد، به جای او باز یکی را انتخاب میکنند و خود را از دولت میدانند و دولت را از خود میدانند و خود را از رئیسجمهوری مکتبی میدانند و رئیسجمهوری مکتبی را از خود میدانند.» «5»
نشانههای مردمیبودن مسئولان یکییکی و از پس سالها رسیده و ثبت شده است؛ این نشانه گاه گفتوگوی شهید رجایی با پیرمرد کلاه نمدی است، گاه حضور مردی در قامت رهبر انقلاب در میان زلزلهزدگان شهر بم و گاه حضور شهید رئیسی در میان کشاورزان اصفهانی و سیلزدگان بلوچستانی است. این چراغهای روشن رستنگاه خادمانی دیگر است که از میان همین مردم برخواسته و فارغ از بازیهای سیاسی کمر به خدمت میبندند. مسئول مردمی نقطه امید مردم است و شهادت او مشتاقان بیشتری را برای حضور خالصانه فرامیخواند، چراکه قرار نیست مسئولان از طبقه خاص باشند. امام خمینی رحمهاللهعلیه این ویژگی منحصربهفرد ملی را نیز یکی از دلایل آرامش ملت میدانند: «افرادی که در راس حکومت بودند چون از همین مردم هستند، ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اینکه وقتی که این شهدا نباشند، بهجای آنها، داوطلبانی برای شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عین حال که برای این شهدا متاثر هستیم و اینها اشخاص ارزندهای برای ملت ما و برای جمهوری ما بودند، لکن ما باز در صفهای دنبال آنها، اشخاص مومن متعهد به اسلام داریم و دنبال او ملت داریم.» «6» ملتی با این ویژگی دلیلی برای نشستن و از پای در آمدن ندارد و به فرموده امام امت رحمهاللهعلیه: «نه تنها با فقدان عزیزانش آسیب نخواهد دید، بلکه با شهادت رساندن شخصیتهای بزرگ صفوف فداکاران در راه اسلام فشردهتر و عزم آنان مصممتر میشود.» «7»
اهداف متعالی
از جمله راهبردهای گرهگشا و جریانساز حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه در کوران حوادث دهه شصت، تذکر و جاندادن به اهداف بزرگ است؛ اهدافی که تنها به قامت آزادگان جهان میآید. «ملتی که از اول، از صدر اسلام و پیشوایان آن جان خودشان را فدا کردند برای هدف خودشان، که آن خدا و اسلام است، به این مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و سستی نخواهند داشت.» «8»
هدفهای بزرگی که ارزش فداکردن جانهایی شریف را داشته است. فرزندان این ملت چه ژنرال باشند و چه رئیسجمهور، خود را مخاطب این پرسش میدانند که من برای این هدف متعالی چه کردهام؟ «علیبنابیطالب سلاماللهعلیه و حسنبنعلی سلاماللهعلیه و حسینبنعلی و اصحاب او سلاماللهعلیهم و سایر ائمه ما علیهمالسلام آنها همه عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ما هم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده [شده] است، حفظ کنیم.» «9»
وظیفهشناسی ملی
در نهایت شرط اصلی تحقق نصرتهای الهی، حضور مردم در صحنه است؛ صحنه گاه جبهه جنگ نظامی است که امام پس از شهادت شهید بهشتی فرمودند: «ما هر روز در جبههها فرزندان بسیار عزیزی که برای حفظ این کشور و حفظ این جمهوری اسلامی کوشش میکنند و به دفاع از کشور اسلامی قائم هستند و ابداً به این مسائلی که در پشت جبهه واقع میشود یا در خود جبهه واقع میشود، اهمیتی به آن نمیدهند که دست از کارشان بردارند. همه منسجمتر میشوند، قویتر میشوند و همه مستعد این هستند که این کاروان را به آخر برسانند و این درخت ثمربخش اسلام را به ثمره خودش برسانند.» «10»
گاهی نیز مراد از صحنه، حضور هوشمندانه در انتخابات پیش رو است. امام خمینی رحمهاللهعلیه با اطمینان از بصیرت و هوشمندی ملت به این وظیفه شرعی و میهنی پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر نیز اشاره فرمودند: «فردا که اعلام میکنند برای انتخاب رئیسجمهوری، همه این مردم برای انتخاب حاضرند.» پس از این سخنان بود که مردم در مهر ۱۳۶۰ و در حالی که حضرت آیتالله خامنهای هنوز متاثر از جراحات ترور و خاطره تلخ از دست دادن دوستان شهیدشان بودند، ایشان را با حدود ۹۴درصد آراء بهعنوان سومین رئیسجمهور اسلامی ایران برگزیدند با شروع این دوران، پس از تلاش فراوان لیبرالها و منافقین که برای مصادره دولت و حتی ترور رئیسجمهور مشهود بود، اینبار و با انتخاب شایسته مردم در هماهنگی بیسابقه دولت و نیروهای نظامی، حتی گشایشهای روزبهروز در جبهه جنگ تحمیلی نیز بهوجود آمد.
حضور مقتدرانه مردم رویای دشمنان را که هرجومرج و اختلاف در کشور است دستنیافتنی کرده و کشور را به سلامت از این مرحله نیز عبور خواهد داد. اینبار نیز «امواج شکننده ملت هر کمبودی را جبران خواهد کرد.» و سرنوشت میهن، نه به آن معنای گمراهانه و جبری که بهمعنای اراده تاریخی یک ملت رقم خواهد خورد.
زیست سعادتمندانه شهید رئیسی الگو و گفتمانی را پیش چشم نسل جدیدی از فرزندان امام رحمهاللهعلیه قرار داد تا ادامهدهندگان این راه روشن باشند؛ چنانکه با رفتن شهیدان بهشتی، رجایی و باهنر بازهم روستاهای مرزی و شهرهای کویری، مردم سیلزده و تولیدکنندگان ورشکسته میزبان رئیسجمهوری از جنس مردم شدند و پس از این نیز خواهند بود. نیک میدانیم که این داغ سخت و سنگین است. اگرچه جای این شهدا در کسوت خدمت به نظام اسلامی و مردم فهیم خالی است، ولی بدون جایگزین نخواهد بود. این مردم زیر تابوت هر شهیدی عهدی تازه بسته و برای مسیرهای سختتری وارد میدان شده است.
مردم زیر تابوت سه رنگ رفتند تا پرچم انقلاب را بردارند.