مهدی زارع، روزنامهنگار
جنگ ۱۲روزهای که اسرائیل و آمریکا به ایران تحمیل کردند علاوهبر فرصتی برای به نمایش درآمدن توان نظامی ایران، نوعی همبستگی ایرانی بر محور ولیفقیه را هم به رخ جهان کشید. درحالیکه بسیاری تصورشان این بود ایرانیها بهدلیل مشکلات اقتصادی به میهن خود ناامید شدهاند، اما این جنگ ثابت کرد نهتنها این گزاره صحیح نیست، بلکه مردم هوشمندانه توانستهاند بین عملکرد دولتها و حاکمیت نظام با رهبری ولیفقیه تفاوت قائل شوند و هنوز هم رهبری را یگانه پرچمدار میهنپرستی و حفاظت از مرزهای ایران میدانند. اگرچه این برداشت کاملاً درست است و حتی محافل غربی هم پس از جنگ به آن پی بردهاند، اما سوال اصلی اینجاست که وطن و ملیگرایی چه جایگاهی در اندیشه رهبران انقلاب دارد که توانسته اینچنین محور همبستگی شود؟ برای پیبردن به پاسخ این پرسش به بررسی اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه دراینباره پرداختهایم.
وطن در اندیشه امام(ره)
وطن در اندیشه حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه، سرزمینی است که عزت، ایمان و هویت ملت در آن ریشه دارد. بهعبارتی، در این نگاه جغرافیای ایران هم از تقدسی نسبی برخوردار است و وقتی در کنار مفاهیم و مبانی اسلامی قرار میگیرد به امری تبدیل میشود که نباید مورد تعدی و تعرض احدی حتی در بالاترین سطوح سیاسی قرار بگیرد. لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را میتوان اولین آوردگاه جدی دانست که حضرت امام به تبیین نگاه خود به ایران میپردازند و مفهوم استقلال مملکت را با مبانی اسلامی گره میزنند. ایران برای ایشان، نهتنها یک مکان جغرافیایی، بلکه پایگاهی برای دفاع از ارزشهای اسلامی و انسانی است: «الغای شرط اسلام در انتخابکننده و انتخابشونده، که در قانون مذکور قید کرده، و تبدیل قسم به قرآن مجید را به کتاب آسمانی تخلف از قانون مذکور است؛ و خطرهای بزرگی برای اسلام و استقلال مملکت دارد.»«1» در حقیقت، ایشان مفهوم استقلال را با هویت اسلامی ایرانیان گره زده و بقای هریک را منوط به بقای دیگری میدانند. در نگاه امام خمینی، جغرافیای ایران بستری برای تحقق احکام اسلامی است و اولین شرط برآورده شدن این مهم، حفظ استقلال این جفرافیاست. امام خمینی در همین مقطع حتی از شاه و دربار دعوت میکنند که به قانون اساسی برگردند، چراکه معتقدند همان قانون اساسی دوره مشروطه هم اگر درست اجرا شود ضامن بقای استقلال و ملیت ایرانیان خواهد بود: «اگر گمان کردید با تصویبنامه غلط و مخالف قانون اساسی میشود پایههای قانون اساسی را که ضامن ملیت و استقلال مملکت است، سست کرد و راه را برای دشمنان خائن به اسلام و ایران باز کرد، بسیار در خطا هستید.» «2»
ایران در دیدگاه حضرت امام، خانهای است که همه ایرانیان، از هر قوم و زبانی، برای حفظ هویت اسلامیایرانی و عزت خود تلاش میکنند. این عشق به وطن، با ایمان به خداوند پیوند دارد و هرگز به خودخواهی یا جدایی از امت اسلامی نمیانجامد. وظیفه هر ایرانی، دفاع از این خاک و ارزشهای آن است؛ چه در روزگار قیام، چه در زمان دفاع در جنگ تحمیلی و چه در زمان سازندگی. «ما برای حفظ اسلام دفاع باید بکنیم، برای حفظ مملکت اسلامی دفاع باید بکنیم.»«3»
امام، احیاگر روحیه عزت ملی
اقدام دیگر امام در گرامی داشتن امر ملی، احیای روحیه عزت ملی در ملت ایران بود. ایرانیان این نگاه حضرت امام به مقوله وطن را بهخوبی درک کرده و همواره به ایشان در حفظ کیان اسلامی کمک کرده است. در سالهای انقلاب اسلامی، مردم ایران با دست خالی در برابر رژیم مسلح پهلوی ایستادند؛ چون باور داشتند که امام، وطن را جایی برای حفظ عزت میدانند. پس از انقلاب و در دوران جنگ هم همین مسیر ادامه داشت و این روحیه هنوز در دل ملت زنده است؛ روحیهای که بر حفظ کیان مملکت با رهبری ولی فقیه ایمان دارد. هر ایرانی، از کارگر کارخانه تا معلم روستایی، خود را در مسیر حفاظت از استقلال و مرزهای کشور در کنار امام میداند و در برداشتن مسئولیت حفاظت از کشور شریک است. رهبر انقلاب این ویژگی ملت را که متاثر از قیام امام بود اینچنین تبیین میکنند: «همت امام که رهبر این انقلاب و زمامدار این انقلاب و پیشوای این انقلاب بود، بر این گماشته شد که روح عزت ملی را در این مردم احیاء کند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند.»«4» در نتیجه، همین عزت ملی احیا شده بود که ملت ایران توانست فارغ از تفاوتهای قومی و نژادی رژیم ۲۵۰۰ساله را سرنگون کند و در جنگ تحمیلی هم با دست خالی مقابل ابرقدرتهای شرق و غرب بایستد و از خاکش دفاع کند. «کشور ایران بهعنوان یک دژ نظامی و آسیبناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روشهای مبارزه علیه نظامهای کفر و شرک آشنا میسازد.» «5»
جایگاه ملیگرایی در تعاملات فراملیتی
البته اهمیت دادن به وطن و ملیت در اندیشه امام بهمعنای انزوای و جدایی از جهان نیست. همراهی ملیت و دین در اندیشه ایشان باعثشده تا بتوان بین ملیگرایی و امتگرایی جمع کرد. ملیگرایی در اندیشه حضرت امام، نیرویی است برای پیوند ایرانیان و امت اسلامی در سایه ارزشهای دینی. این ملیگرایی، نه دعوای قومی، بلکه راهی برای وحدت و همبستگی است. عشق به ایران، وقتی با ایمان به اسلام همراه باشد، به تفرقه یا خودبرتربینی منجر نمیشود. بهعبارتی، امام ملیگرایی را که موجب تفرقه در امت اسلامی شود، نمیپذیرند: «این تبلیغات که این عرب است، آن ترک است و یا فارس یا کُرد، تبلیغاتی است که اجانب برای چپاول مخازنی که در این ممالک است رواج می دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند. مسلمین باید هوشیار باشند که تحتتاثیر این تبلیغات واقع نشوند.»«6» در حقیقت، حضرت امام مخالفان اصلی استقلال ملتهای مستقل را استعمار شرق و غرب تعریف میکنند و به همین دلیل با ارتقای مفهوم ملیگرایی از ملتهای مستقل در مقابل استعمار سخن به میان میآورند. در چنین حالتی پرواضح است که تفرقههای داخلی مهمترین ابزار استعمارگران برای برهم زدن استقلال کشورهاست. ایشان یکی از اهداف تشکیل حکومت را همین دفاع از استقلال ممالک اسلامی میدانند و تاکید میکنند: «ما برای اینکه وحدت امت اسلام را تامین کنیم، برای اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهای دستنشانده آنها خارج و آزاد کنیم راهی نداریم جز اینکه تشکیل حکومتبدهیم.» «7»
استقلال، ستون عزت ملت
از طرفی، اوج ملیگرایی امام را میتوان در استقلالطلبی ایشان دانست. استقلال در نگاه حضرت امام، پایه عزت یک ملت است. ایران باید سرزمینی باشد که هیچ بیگانهای به آن چشم طمع نداشته باشد. استقلال، نهفقط آزادی سیاسی، بلکه خودکفایی در فرهنگ، اقتصاد و هر زمینهای است که هویت ملت را حفظ میکند و مرزهای کیان ایران را مستحکم. تاکید امام بر کسب توانمندی در همه حوزهها هم ناظر به همین ملیگرایی ایشان است. بهعبارتی، هرچند ممکن است یک مهندس هوافضا با فراهم کردن خودکفایی ایران در حوزه تخصصی خودش، در ظاهر ارتباط مستقیمی با دستورات دینی نداشته باشد، اما او در حقیقت زمینه استقلال کشور در هوافضا را فراهم کرده و کشور مستقل، بستری برای خودکفایی از استعمار و همچنین تحقق آرمانهای دینی است. «ما دانشگاهی میخواهیم که ما را از وابستگیها بیرون بیاورد؛ ما را مستقل کند، تمام کشور ما را مستقل کند و از وابستگیها خارج کند. ما متخصص میخواهیم و اسلام با تخصص موافق است. اسلام در راس ادیانی است که از علم و تخصص تمجید کرده و مردم را دعوت کرده است ...» «8»
دشمن وطن، طاغوت داخلی و خارجی
از طرفی، در نگاه حضرت امام، کسانی یا گروههایی که به نام ملیگرایی، بر قومیتگرایی یا هرگونه دوقطبیسازی تاکید دارند یا مسیر پیشرفت را صرفاً در شرق یا غرب میدانند در حقیقت ملیگرا نیستند و دغدغه ایران ندارند. در اندیشه امام خمینی همانطور که طاغوت خارجی و مظاهر شرقی و غربی استعمار خواهان استقلال ملتها نیستند، طواغیت داخلی هم کسانی هستند که عزت و استقلال ایران را تهدید میکنند. در پیش از انقلاب نمونه بارز این نگاه، دودمان پهلوی بود و پس از انقلاب هم گروههای سیاسی که بهدنبال منافع شخصی یا حزبی بودند گاهی به چنین معضلی دچار میشدند. توصیه حضرت امام به این دسته همواره حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه بوده است: «این مسئله واضحی است که امروز آنچه ما را پیش برد این وحدت کلمه بود، تفرقه این وحدت کلمه را از بین میبرد، وقتی که از بین برد آن رمزی که رمز پیروزی ما بود از دستمان گرفته میشود؛ گرفته شد شکست میخوریم. اگر خدای نخواسته ما در این نهضت شکست بخوریم، دیگر ایران به حال استقلال برنخواهد گشت؛ دیگر ایران به حال آزادی برنخواهد گشت ...» «9»
درنهایت، میتوان چنین گفت که حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه در تمام طول قیام خود بر ایرانی مستقل و عزیز تاکید داشتند؛ چراکه اینچنین کشوری را زمینه و بستری برای تحقق احکام اسلامی میدانستند و از طرفی خودکفایی و اتحاد ملی را مقوم چنین استقلالی میدانند. بهعبارتی، امام نهتنها ملیگرایی و اسلامیت را در تضاد باهم نمیدانند، بلکه این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانسته که وجود هرکدام زمینه تحقق دیگری را فراهم میکند. البته که خودکفایی و اتحاد ملی، منافع استعمار را از بین میبرد و همین باعث شده است تا هدف اصلی دشمن از بین بردن این دو نعمت باشد.