یادداشت

گنجینه معارف ارزیابی راههای گریز از ربا در نگاه امام خمینی و شهیدصدر

هرکس با اندک آشنایی با بخشهای معاملات فقه، اهمیت، گستردگی و پیچیدگی مساله ربا را درمی یابد. «ربا» موضوعی است که هم در پژوهشهای فقهی، بویژه با پدیدار شدن روابط پیچیده نوین اقتصاد و بانکداری، و هم در کاوشهای دانش اقتصاد، جایگاه ویژه ای دارد و بسیار بدان می پردازند.

در این نوشته در پی آن نیستیم تا جنبه های گوناگون پدیده ربا را بکاویم و به بررسی فقهی آن در موضوع، ویژگیها، ارتباطات، پیامدها و... بپردازیم; زیرا موضوعی چنین مهم و گسترده از توان این خامه فراتر است و نیازمند آشنایی ژرف فقهی و اقتصادی. آنچه در این مقاله می آید، بازخوانی روشهایی است که برخی فقیهان برای گریز از ربا در نوشته های خویش آورده اند.

ارزیابی درستی و نادرستی این راهها را نباید دست کم گرفت; چرا که گونه پردازش به این مساله فقهی، گذشته از اهمیتی که نتیجه بررسی خود این فرع دارد، نشانگر سبکی ویژه و نگاهی خاص در بررسیهای فقهی است.

آیا در پذیرش این گونه راههای گریز، می توان با استناد جستن به یک یا چند روایت، آسوده خاطر بود، یا با نگاهی دیگر، این دست روایات را با معیارهای برتر کلامی و جایگاه اجتماعی امامان معصوم و راه کارهای اقتصادی دین نیز باید سنجید؟

چگونه است که برخی فقیهان، چون امام خمینی، در ارزیابی روایات این باب، چشم انداز گسترده تری را می نگرند، ولی برخی دیگر را می توان یافت که با بررسی سند و دلالت یک روایت، راه یا راههایی را برای گریز از ربا پیش می نهند و هیچ معیار دیگری را در این باره نمی بینند. کدام شیوه پسندیده و درست است؟ و در بررسی این گونه مسائل اجتماعی، چه ملاکهایی باید مهم به شمار آید؟

می بینیم که کاوش در راههای گوناگون گریز از ربا، گذشته از این که خود یک مساله سودمند فقهی است، از جنبه روش شناسی کار فقهی و سبک شناسی اجتهاد فقیهان نیز مهم است.

جنبه دیگر اهمیت این مساله آن است که در روزگار ما، از یک سوی، دیدگاهها و نظامهای پیچیده و گوناگون اقتصادی، در گستره مدیریت جوامع بزرگ و کوچک در جای جای جهان، ادعای کارآمدی و توان مندی بیش تری دارند، و از سویی دیگر، اهمیت پذیرش یا دوری گزیدن از ربا در ساختار اقتصادی یک جامعه نیازی به درازای سخن ندارد. بدین سان می بینیم که برای جهت دهی به زیرساختهای اقتصادی جامعه نیز، باید تکلیف مساله مهمی چون ربا را روشن کنیم. حقیقت این است که اگر راههای گریز از ربا بپذیریم، در واقع، ربا را به عنوان یک واقعیت موجود در ساختار اقتصادی جامعه پذیرفته ایم و این خود، سمت و سوی ویژه ای را در روند برنامه ریزی اقتصادی به دنبال دارد. البته همه این سخنان، هنوز به معنای پذیرش یا رد راههای گریزاز ربا نیست، بلکه نمایاندن اهمیت این مساله از دیدگاه برنامه ریزی اقتصادی برای جامعه است.

به هر روی، بحث از راههای گریز از ربا، پیش انگارهایی دارد که برای روشن شدن بهتر جنبه های گوناگون این بحث، ناگزیریم کوتاه سخنی از آنها به میان آوریم.

نخستین نکته این است که حرام بودن ربا در فقه اسلامی، روشن تر از آن است که نیازمند نمایاندن منابع و مدارک بسیار باشد. تا جایی که گروهی از فقیهان، آن را از ضروریات دین به شمار آورده اند. (1) در آیات و روایات نیز، به زبانهای گوناگون و گاهی با شدت و تندی از گناه بزرگ بودن ربا یاد شده است. این نکته به دو جهت درخور بررسی و درنگ است; یکی آن که اگر چنین تاکید و سخت گیری درباره ربا نمی بود و سودآوری آن نیز، آسان و چشمگیر نبود، شاید اندیشه یافتن راه گریز از آن نیز به این اندازه رشد نمی کرد. دیگر آن که آیا این همه پافشاری و زشت خواندن پلیدی یک کار، با راههای گریز پیشنهادی هماهنگ شدنی است یا خیر؟ و آیا در پیدا کردن راهی برای گریز از آن، حرام بودن سنگین این کار تا چه اندازه ملاحظه شده است؟

نکته دوم و بسیار مهم این است که بایدمعنای درست ربا و گونه های آن را نیک دریابیم و اصطلاحهای به کار رفته در این گستره را در روایات و سخنان فقیهان، به خوبی بکاویم. ربای دادوستدی که فقیهان از آن با ربای معاوضی یاد می کنند، با ربای در وام، یا ربای قرضی، تفاوت بسیار دارد. باید دید هر یک از راههای گریز، به کدام ربا برمی گردد، تا در ارزیابی و بررسی درست آن نلغزیم.

نکته سوم که آن هم اهمیت بسزایی دارد، شناخت درست و دقیق پیش انگارها و سبک کار فقیهانی است که در این باب سخن گفته اند. اگر چه تلاش ما بر آن است که این مساله را در نگاه دو فقیه نام آور معاصر پی بگیریم، ولی ناگزیر، به مناسبت، سخن از دیدگاه دیگری نیز به میان خواهد آمد. درنگ شایسته در این که هر یک از این اندیشه وران، با چه پیش فرضها و ذهنیتهایی به سراغ این مساله می روند، بسیار با اهمیت است.

آیا یک فقیه در بررسی این مساله باید برخی اصول کلامی را در نظر داشته باشد یا خیر؟ به یقین باید گفت تفاوت و تاثیر این دو دیدگاه را هرگز نباید از نظر دور داشت; یکی دیدگاهی که می گوید در چنین جاهایی، آن گاه که روایت یا روایاتی دارای شرایط لازم اعتبار سندی و دلالت پذیرفته شده باشد، باید بدان فتوا داد و اگر راههای گریزی هم در این روایات بیابیم، بی هیچ درنگ دیگری می پذیریم. دیدگاهی دیگر بر آن است که حتی اگر اعتبار سند و دلالت این دسته از روایات هم پذیرفته شود، باز هم باید آنها را با اصول دیگری سنجید. این که آیا شیوه زندگی امام معصوم درجامعه، با به کار بستن راههای گریز از ربا، با هم تناسب دارند یا نه، و اگر چنین کاری با جایگاه اجتماعی امام(ع) سازگار نبود، بدین روایات فتوا نمی دهیم; تفاوت مهمی است که میان این دو دیدگاه یافت می شود و اگر به همین شیوه گام برداریم، دو سبک فقهی جدا از هم خواهیم داشت. به هر روی، توجه به این نکته ها و ریشه یابی پیش انگارهای دیدگاههای گوناگون، بسیار مهم و راه گشا خواهد بود.

نگاهی کلی به موضوع بحث

اکنون پس از روشن شدن این نکته ها به یک پرسش کلی درباره موضوع بحث می پردازیم. آیا به راستی راههای گریز از ربا را می توان پذیرفت و با اصول کلی دیگری که در کلام و اصول فقه داریم هماهنگ دانست؟ خاستگاه این پرسش آن است که از یک سوی، حرام بودن ربا، چنانکه گذشت، بسیار روشن و سنگین است. یک درهم آن از برخی مفاسد سهمگین اخلاقی زشت تر است، تا آن جا که جنگ آشکار با خداوند بزرگ به شمار می آید.

از سویی دیگر، احکام شرعی دارای ملاک و مصالح و مفاسد واقعی و راستین اند. بدین سان ربا به عنوان یک پدیده اقتصادی در روابط میان انسانها، دارای زشتیها و پلیدیهایی است که تا این اندازه ناپسند و حرام شمرده می شود. اکنون، باید دید آیا پدیده های اجتماعی و اقتصادی، چه خوب و چه بد، چه زشت و چه زیبا، چه سودمند و چه زیان آور، با دگرگون سازی و گریزهای جزئی، ناگهان همه مصالح و مفاسد خویش را از دست می دهند و دیگر حکم پیشین را با خود ندارند؟ آیا می توان درباره پدیده های مثبت اقتصادی و اجتماعی نیز همین سخن را گفت؟ «بیع » را با اندک دگرگون سازی حرام کرد و «غش » را حلال؟ اگر این پدیده ها دارای واقعیتی اجتماعی و اقتصادی بوده و پیامدهای ویژه خود را دارند و بر همین اساس هم حرام یا حلال شده اند، چگونه می توان به این آسانی پذیرفت که همه آن زشتیها و زیانها به یکباره خت برمی بندد و از حرام به حلال می رسد؟ البته این سخن را اکنون جدا از روایات موجود، می گوییم. آیا نمونه پذیرفته شده دیگری در مسائل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و مانند آنها می توان نشان داد که به این آسانی بتوان احکام را جابه جا کرد؟ آیا راههای گریز از غیبت، تهمت، دروغ و مانند آنها نیز به همین سادگی پذیرفتنی است؟ یا ربا در حرام بودنش سبک تر از آنهاست؟ حقیقت آن است که راههای گریز تا به دگرگونی بنیا%NB/KP/DB

۱. «تحریر الوسیله » امام خمینی، ج ۱/۴۹۲، کتاب البیع، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۳; «القواعد الفقهیه »، میرزا حسن بجنوردی، ج ۵/۷۴، مکتبه الصدر، تهران، ۱۳۹۳ه.ق; «جواهرالکلام »، شیخ محمد حسن نجفی، ج ۲۳/۳۳۲، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱.

۲. «کتاب البیع »، امام خمینی، ج ۲/۴۰۵-۴۰۶، چاپ اول،مطبعه الآداب، نجف اشرف، ۱۳۹۱ق.

۳. «کتاب الطهاره »، امام خمینی، ج ۳/۴۳۶،مطبعه الآداب، نجف اشرف، ۱۳۸۹ه.ق.

۴. «تحریر الوسیله »، ج ۱/۴۵۴، مساله ۳.

۵. همان مدرک، ج ۱/۴۹۳.

۶. همان مدرک، ج ۱/۶۰۱،مساله ۹.

۷. «کتاب البیع »، ج ۲/۴۰۷-۴۰۸.

۸. «وسائل الشیعه » شیخ حر عاملی، ج ۱۲/۴۶۶، دار احیاء التراث العربی، بیروت، در این روایت عبارت «لاخیر فی هذا، فلایجعلون فیها ذهبا...» در نسخه «وسائل » آمده است، ولی در نسخه مرحوم کلینی آمده است:«... افلا یجعلون...» «فروع کافی »، شیخ کلینی، ج ۵/۲۴۶، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۵۰ش.

۹. «وسائل الشیعه »، ج ۱۲/۴۶۷; «فروع کافی »، ج ۵/۲۴۷.

۱۰. «معجم رجال الحدیث »، آیت الله خویی، ج ۱۷/۲۸۷، مرکز نشر آثار شیعه، قم.

۱۱. «وسائل الشیعه »، ج ۱۲/۴۶۸.

۱۲. «کتاب البیع »، ج ۲/۴۱۲.

۱۳. «وسائل الشیعه »، ج ۱۲/۴۵۵.

۱۴. «معجم رجال الحدیث »، ج ۸/۳۱۴ درباره سندی بن ربیع و ج ۱۶/۱۱۶ درباره محمدبن سعید مدائنی.

۱۵. «وسائل الشیعه »، ج ۱۲/۴۶۸.

۱۶. همان مدرک، ج ۱۲/۴۶۷.

۱۷. «کتاب البیع »ج ۲/۴۱۰.

۱۸. برای روشن شدن معناهای گفته شده درباره «عینه » و روایات آن، ر.ک، «فروع کافی » ج ۵/۲۰۲، باب العینه در این کتاب پاورقیهای روشنگری نیز آمده که در شرح روایات و نقل سخنان برخی فقیهان و لغت شناسان سودمند است.

۱۹. «وسائل الشیعه »، ج ۱۲/۳۸۰.

۲۰. «کتاب البیع »، ج ۲/۴۱۳.

۲۱. همان مدرک، ج ۲/۴۱۴.

۲۲. «وسائل الشیعه »، ج ۱۲/۴۲۴.

۲۳. همان مدرک، ج ۱۲/۴۲۵.

۲۴. «کتاب البیع »، ج ۱/۳۳۸.

۲۵. همان مدرک، ج ۲/۴۱۵.

۲۶. همان مدرک، ج ۲/۴۱۶.

۲۷. «وسائل الشیعه »، ج ۱۸/۷۸، ۷۹ و ۸۹.برخی از این روایات از سند بسیار خوبی برخوردارند;مانند صحیحه ایوب بن حر و صحیحه هشام بن حکم.

۲۸. مجله «فقه »، شماره ۱۰ زمستان ۱۳۷۵، از انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، مقاله: «فروش قرآن به غیرمسلمان از نگاه امام خمینی

۲۹. «کتاب البیع »، ج ۲/۴۱۳-۴۱۴.

۳۰. «رساله عملیه »، آیت الله خویی ۵۲۸، چاپخانه مهر، قم، ۱۴۰۹ه.ق.

۳۱. «رساله عملیه » امام خمینی ۲۸/ از بخش آخر از مسائل متفرقه و ملحقات.

۳۲. «تحریر الوسیله »، ج ۱/۴۹۵.

۳۳. «البنک اللاربویی فی الاسلام »، آیت الله شهید محمد باقر صدر۱۶۴/ ۱۸۲، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.

۳۴. فصلنامه «فقه اهل بیت » شماره نخست، بهار۷۴، مقاله بیمه، تقریر درسهای امام خمینی از آیت الله محمدی گیلانی.

۳۵. «تحریر الوسیله »، ج ۱/۵۴۷، ۵۴۸.

۳۶. همان مدرک، ج ۲/۳، ۷.

۳۷. استفتائات، امام خمینی، ج ۲/۱۳۶، ۲۰۵، ۲۰۶، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۳.



گنجینه معارف ارزیابی راههای گریز از ربا در نگاه امام خمینی و شهیدصدر؛ 02 بهمن 1393

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: