یادداشت

امام خمینی و عرفان اسلامی

امام (ره) در تحقیق و تحقق عرفان ناب اسلامی از عرفانی سخن می گفت و به بیان و بنان می کشید که از شراب طهور وحی و کوثر زلال حیات بخش سنت و سیره نشات گرفته باشد. عرفان امام خمینی ره عرفان جامعه و سیاست ، حکمت و حکومت ، خدمت و خرابات است و در حقیقت با آهنگ جمع الجمعی و ربط حق و خلق و «سلوک جامع» عرفان را مطرح می کرد لذا روح حاکم بر عرفان امام خمینی ره از سه ضلع وحیانیت ، عقلانیت و معنویت در همه سطوح و ساحتهای حیات معنوی و معقول حکایت می کرد و به تعبیری عرفان «مثبت» بود نه «منفی» تا روابط انسان با خدا، انسان با خود، انسان با جامعه و انسان با جهان را در تعامل علمی و عملی انسان با انسان کامل تفسیر و تصویر نماید. و نیز عرفان را در خدمت حکومت دینی و ولایت سیاسی در آورد تا به نام سیاست از معنویت عرفانی و به نام عرفان از سیاست اسلامی فاصله گرفته نشود و لذا در اوج حکومت و اقتدار سیاسی از مناجات شعبانیه ، تفسیر سوره حمد با نظر و نگاه عمیق عرفانی سخن گفته و زمین و زمینیان را با آسمان و آسمانیان پیوند می داد.

در نگاه امام انبیاء و اولیاء آمده اند تا انسان را به عرفان برسانند و انسان ها از انیت و خودیت به سوی خدا و عبودیت هجرت نمایند و به مقام «لقاء حق» نایل گردند لذا «هجرت و جهاد» از مولفه های درونی و بیرونی و نهاد و نماد عرفان امام خمینی بود. به همین دلیل «شهداء» را قافله سالاران توحید که ره 100 ساله را یک شبه در اثر جذبه و نفخه الهی طی کرده و الهی شدند معرفی نمود با این رویکرد مولفه ها و مختصاتی از عرفان آن یار سفر کرده و امام راحل ره امت اسلام را فراروی صاحب نظران و صاحب بصران می نهیم.

مولفه ها و مختصات عرفانی امام خمینی (ره)

از دیدگاه حضرت امام ره عرفان اسلامی از خصوصیات و ویژگی هایی بهره ور است که هر کدام دارای گستره ای بسیار وسیع است و ما با هدف آشنایی اجمالی با عرفان امام ره به برخی از آنها اشاراتی خواهیم نمود:

1- انسان کامل محور عرفان اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)

1-1- انسان کامل مظهر اسم اعظم الهی است.

1-2- انسان کامل واسطه فیض در نظام تکوین و تشریع است.

1-3- انسان کامل آیینه تمام نمای خداوند سبحان و اسمائ جمال و جلال الهی است.

امام خمینی ره در وصیتنامه خویش نوشته اند: «درود خداوند بر محمد و آل محمد که مظاهر جمال و جلال و گنجینه های اسرار کتاب حق هستند. آن کتابی که احدیت به تمام اسمائ و صفات ، حتی اسمائ مستاثره که جزء حق سبحانه کسی از آن خبری ندارد در آن تجلی کرده است...». (1)

1-4- انسان کامل تجلی ولایت و خلافت الهی است: «این خلافت ، نه تنها روح ، ریشه و سرآغاز خلافت محمدی بوده ، بلکه اساس خلافت در همه عوالم انسانی و اصل جریان خلافت و خلیفه و استخلاف از همین خلافت سرچشمه می گیرد». (2)

1-5- مقام خلافت معنوی و شان خلافت ظاهری: «امام ره در نقد پندار محی الدین عربی مبنی بر این که پیامبر اسلام به خلافت بعد از خویش تصریح نکرده است اظهار داشتند: «خلافت معنوی که عبارت است از مکاشفه معنویه حقایق با اطلاع بر عالم اسمائ و اعیان ، نص بر آن واجب نیست ، اما خلافت ظاهری که از شوون نبوت و رسالتی که تحت اسمای کونیه داخل است ، اظهار آن واجب است. از این رو، پیامبر اکرم به آن تصریح نموده است ، زیرا خلافت ظاهری که منصب الهی است همانند نبوت امری است که بر مردم پوشیده است ، روی این جهت تصریح به آن واجب و لازم می باشد. قسم به جان دوست که تصریح و تنصیص خلافت بر پیامبر از بزرگ ترین واجبات الهی بوده و تضییع این مساله خطرناک با بیان نکردن آن باعث تشتت امر است و اختلال آثار نبوت و از بین رفتن آثار شریعت می شد. این کار از قبیح ترین اموری است که نسبت به افراد عادی سزاوار نیست ، چه رسد به این که به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شود». (3)

نتیجه آن که:

الف- انسان کامل حضرت محمد (ص) است و هر یک از خاندان عصمت و طهارت از آل محمد و عترت پاکش نیز انسان کامل هستند. (4)

ب- توسل و تمسک به انسان کامل راه رهایی از نقص به کمال ، قرار گرفتن در صراط مستقیم سلوک الهی و قرب وجودی به حق سبحانه است که معرفت به مقامات آنها از حیث علمی و عملی همسان مقامات قرآن کریم است. (5).

2- فقه و فنا (پیوند فقه و عرفان)

امام ره بین جوهر فقه با جوهر عرفان سازش برقرار کرده ، لذا آداب الصلاه و اسرار الصلاه (سر الصلاه) را در کنار رساله عملیه (تحریر الوسیله) به نگارش در می آورد و در تفکیک ناپذیری شریعت از حقیقت اصرار می ورزید. امام راحل با استناد به آیه 66 سوره مائده می نویسد: «از این آیه بر می آید که نیل به معرفت و باطن ، جزء از راه ظاهر و شریعت نیست ، ظاهر طریق باطن است بلکه فهمیده می شود که ظاهر منفک از باطن نیست و کسی که معتقد باشد باطن با اعمال ظاهر و تبعیت از تکالیف الهی برای او حاصل نمی شود، بداند که به ظاهر خوب عمل نکرده و کسی که بخواهد به باطن ، از غیرطریق ظاهر برسد -مثل بعضی عوام صوفیه - این راهی است که بینه ای از سوی پروردگار ندارد». (6)

و به همین دلیل امام ره عمل به ارکان را از «مقومات ایمان» دانسته و بیان فرمودند: «این که در اخبار شریفه ، اقرار به لسان و عمل به ارکان را از مقومات ایمان شمرده اند، بیان یک سر طبیعی و سنت الهی جاری است ، چون حقیقت ایمان ، ملازم با اظهار و عمل است ، اگر عمل نکرد، صورتی بی مایه از ایمان و محبتی بی مغز و معنی بیش نخواهد بود و با فشار جزیی حوادث و سختی احتضار از بین خواهد رفت». (7)

امام در «فص یعقوبیه» می نویسد: «و الناموس هو الشرع»؛ ناموس همان چیزی است که انسان در مقام حفظ و اختفای آن می کوشد و چون مقصد انبیای الهی بسط معرفت حق و معروفیت و معبودیت آن در عالم است و این مقصد محقق نمی شود مگر با حفظ اموری ، لذا حفظ و صیانت نوامیس پنج گانه الهی ضروری است:

ناموس حیات (به وسیله آن معرفت و عبودیت حاصل می شود.)

ناموس عقل (به وسیله آن خدا شناخته و عبادت می شود.)

ناموس مال (به وسیله آن معاش و معاد مردم اصلاح می شود.)

ناموس عرض (که با حفظ آن توالد و تناسل و بسط معروفیت و معبودیت محقق می گردد.)

ناموس شریعت (که همان ناموس معبودیت و معروفیت است. (8)

عرفان اسلامی و جوان

از دیدگاه امام «جوان» چون به فطرت توحیدی و الهی اش نزدیک و به تعبیر معظم له به ملکوت ، قرب بیشتری دارد راحت تر می تواند به تهذیب نفس بپردازد، لذا نوشته اند: «در جوانی تهذیب نفس ، بسیار اسهل است از ایام پیری و ضعف که قدرت از دست می رود و ریشه اخلاق فاسده که اصلش از حب دنیا و نفس است ، استحکام پیدا می کند و تصفیه و تهذیب بسیار مشکل می شود...». (9).

یا می نویسد: «...تا جوانی در دست تو است کوشش کن در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب که هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیک ترند موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود قید و بندها و اقفال شیطانی اگر در جوانی غفلت از آنها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشه دارتر و قوی تر می شوند». (10)

لذا امام خمینی (ره) در چند توصیه مهم به جوانان می فرماید:

1- معاشران و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنویات انتخاب کنید. (11)

2- از قدرت جوانی استفاده کرده و در ملکوت پرواز کنید. (12)

3- استفاده از نشاط جوانی و قدرت آن. (13)

4- پرهیز از غرور جوانی.(14).

5- جدی گرفتن جوانی و غنیمت شمردن آن. (15)

امام ره در وصیت به فرزندشان مرحوم احمد آقاره نوشته اند: «پسرم ! هیچ گاه دنبال تحصیل دنیا - اگر چه حلال او باشد - مباش ، که حب دنیا - اگر چه حلال باشد - راس همه خطاهاست ، چه خود، حجاب بزرگی است و انسان را ناچار به دنیای حرام میکشد» (16)

امام در وصیت خویش به مرحوم احمد آقا نوشته اند: «پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت می کنم باید توجه کنی که برای جوانان توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر می تواند باشد. در پیران هواهای نفسانی و جاه طلبی و مال دوستی و خود بزرگ بینی بسیار افزون تر از جوانان است. روح جوانان لطیف است و انعطاف پذیر و آن قدر که در پیران حب نفس و حب دنیا است در جوانان نیست. جوان می تواند به آسانی نسبی خود را از شر نفس اماره رها سازد و به معنویات گرایش پیدا کند. در جلسات موعظه و اخلاق آن قدر که جوانان تحت تاثیر واقع می شوند. پیران نمی شوند جوانان متوجه باشند و گول وسوسه های نفسانی و شیطانی را نخورند... پسرم ! فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن...». (17)

۱.صحیفه امام خمینی ، ج ۲۱، ص ۲۹۳

۲.مصباح الهدایه ، ص ۲۷

۳.همان ، ص ۱۹۶

۴.تبیان ، دفتر دوازدهم ، ص ۱۷۷

۵.شرح دعای سحر، ص ۱۳۷-۱۳۵ مصباح الهدایه ، ص ۷۸-۷۲ تبیان دفتر دوازدهم ، ص ۱۹۰

۶.تعلیقه بر فصوص الحکم ، ۲۰۱

۷.شرح چهل حدیث ، ص ۳۸۸ ، با اندکی تخلیص

۸.تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس ، ص ۱۴۴-۱۴۳

۹.نامه های عرفانی ، ص ۶۳ مجموعه آثار، ج ۱، کنگره اندیشه های اخلاقی - عرفانی امام خمینی ، ج اول ، ۱۳۸۲

۱۰.ره عشق ، ص ۲۸

۱۱.شرح چهل حدیث ، ص ۴۹۹

۱۲.لطائف ربانی ، ص ۱۰۶

۱۳.شرح چهل حدیث ، ص ۱۱۱

۱۴.صحیفه امام خمینی ره ، ج ۱۸، ص ۳۳۴

۱۵.همان ، ج ۲۰، ص ۴۳۷ شرح چهل حدیث ، ۲۵-۲۴

۱۶.نقطه عطف ، ص ۴۲

۱۷.نامه های عرفانی ، ص ۹۰-۸۹



امام خمینی و عرفان اسلامی؛ 22 بهمن 1393

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: