شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

پیام به ملت ایران به مناسبت آغاز سال تحصیلی‌

پاریس، نوفل لوشاتو
آغاز سال تحصیلی
پیام [به ملت ایران به مناسبت آغاز سال تحصیلی‌]
عمومی
جلد ۳ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۸۳ تا صفحه ۴۸۸

توضیح تاریخی

  • هر روز بر امام بیش‌تر سخت می‌گرفتند. امام و فرزندشان تصمیم گرفتند به سوریه بروند چرا که سوریه با دولت شاه قرارداد هم‌کاری نداشت و فعالیت‌هایشان آزاد بود اما روابط عراق و سوریه تیره بود. قصد کویت کردند تا از آن‌جا به سوریه بروند اما دولت کویت اجازه ورود نداد. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 216.
  • به بغداد برگشتند و در ایشان را در هتلی استقرار دادند. شب که برای زیارت به حرم کاظمین رفته بودند با استقبال مردم مواجه شدند. امام در صحبت‌هایشان گفته‌اند که نمی‌دانستند تقدیر چه می‌شود. اطرافیان هرکدام پیشنهادی می‌دهند و در نهایت با مشورت سید احمد تصمیم می‌گیرند به پاریس بروند. عده‌ای قصد اخراج امام را از فرانسه دارند که با پادرمیانی دولت ایران این کار صورت نمی‌گیرد چرا که فکر می‌کردند در فرانسه بهتر می‌توانند امام را کنترل کنند. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 216.
  • این اولین پیام امام در پاریس بود. از تبلیغاتی که شاه همواره با آن بقای حکومتش را توجیه کرده بود، خطر نفوذ کمونیسم و سلطه چپ‌گراهای بی‌دین بود. امام با اشاره به سفر چند روز قبل نخست‌وزیر چین به ایران آن‌هم چند روز پس از کشتار 17 شهریور، به خیانت‌های چپ‌گرایان می‌پردازند. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 219.

بسم الله الرحمن الرحیم‌
5 ذی القعده الحرام 98
در آغاز سال تحصیلی به محصلین علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانش‌آموزان که برای اسلام و برقراری حکومت عدل اسلامی بپاخاسته‌اند، درود می‌فرستم.
سالی که گذشت، سال فداکاری و رنج تمام طبقات ملت عزیز و شما فرزندان اسلام بود؛ سال نزدیک شدن پل پیروزی و نمودار شدن آثار آن؛ سال کشتارهای بی‌رحمانه و به عزا نشاندن ملت و در عین حال عقب‌نشینی محسوس شاه و اربابان و نوکران او؛ سال گرایش تمام اقشار ملت به اسلام، ضامن آزادگی و استقلال و سعادت و رشد فکری و عملی و واپس راندن جنود شیطانی و جنایتکاران.
من با تایید خداوند متعال و تمسک به مکتب پر افتخار قرآن، به شما فرزندان عزیز اسلام مژده پیروزی نهایی می‌دهم؛ به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد؛ و به شرط آگاهی از حیله‌های استعمارگران راست و چپ و جنود ابلیسی آنان و مهره‌هایی به اسم شاه و دولت و وزیر و وکیل که به جان ملت مستضعف افتاده‌اند و خون آنان را می‌مکند.
هان، ای عزیزان من! در محیط مدارس و دانشگاهها و دانشسراها آگاهانه و متعهد بپاخیزید و به هم پیوندید و برای نجات اسلام و کشور کوشش کنید، و قبل از هر چیز عملًا از احکام پر ارج اسلام که سعادت ملتها را بیمه نموده است پیروی کنید، و جناحهایی را که در اثر تبلیغات اجانب، فریب خورده و بعضی مکتبها را پذیرفته‌اند و یا به‌ آنها تمایل پیدا کرده‌اند، از حیله دشمن آگاه کنید، و جنایتهای سران حیله باز مکتبهای منحرف را افشا کنید، و برای نجات کشور، از تفرقه و تشتت، سخت احتراز کنید، و با صراحت خواستهای ما را که خواست همه مستضعفین است به آنان گوشزد کنید، و شعار ما را که شعار ملت محروم و مظلوم است به آنان پیشنهاد کنید، باشد که با شناخت صحیح به شما بپیوندند. و از طرف من به آنان بگویید اسلامی که شما از زبان دیگران یا ناآشنایان به مکتب قرآن شنیده‌اید و یا منحرفان تفرقه طلب و عمال استعمارگران به شما معرفی کرده‌اند اسلام نیست؛ بیایید اسلام عزیز را از دانشمندان آشنا به منطق قرآن بشنوید و در آن، چیزی را که بالاتر از آمال و افکار شماست بیابید، و گول مبلغان استعمارگران را مخورید؛ یک نظر سطحی به وضع سران این گونه کشورها کافی است که شما را بیدار کند.
دیروز دیدید که رهبر چین «1» از روی نعش‌های عزیزان ما، که به دست دژخیمان شاه به جرم آزادی‌خواهی به خاک و خون کشیده شدند، گذشت و با کمال وقاحت رسماً از شاه پشتیبانی نمود. و آن هم شوروی و کرملین‌نشینان که چه در 15 خرداد و چه امروز از کشتار عمومی شاه پشتیبانی کردند و می‌کنند. تمامی قدرتمندان کمونیست از خون ملت‌های مستضعف برای نابودی بشر، آلات قتاله تهیه می‌کنند، و آن هم امریکا- جهان‌خوار بزرگ- که حالش بر همه واضح است.
ای فرزندان ایران! پیوندتان را با ملت بزرگمان که تنها می‌خواهد روی پای خود بایستد و هیچ گونه گرایشی به شرق و غرب نداشته باشد، و به همین مناسبت مورد هجوم چپ و راست قرار گرفته است و هر روز شاهد کشتار دسته جمعی آنان به دست شرق و غرب هستیم، مستحکم‌تر کنید، و با شعار واحد توحیدی، دست جباران و غارتگران بین المللی را از مخازن غنی خود کوتاه کنید، و با دست یافتن به مخازن بزرگ و کوتاه کردن دست زمامداران، کرسی‌نشینان خیانتکار، با همت ملت بزرگ به اداره کشور بپردازید؛ و سرمایه‌های عظیمی که امروز به دست دزدهای غارتگر بین المللی و دودمان‌ پهلوی و بستگان آنان و هیات حاکمه و دیگران تباه می‌شود، در راه صلاح و خیر ملت و مملکت به کار اندازید. بساط هرج و مرج و اسراف و هرزه گری‌ها را به برکت حکومت اسلامی درهم پیچید و کشور خود را نجات دهید. و به خدای بزرگ اتکال کنید که نگهدار و معین شماست.
اکنون به خواستهای ابتدایی و مقدماتی ما، که رسیدن به سعادت و آزادی و استقلال و حکومت عدل اسلامی بدون آن ممکن نیست، و به سدهایی که باید از سر راه برداشته شود، توجه کنید:
1- برچیده شدن نظام شاهنشاهی، که در طول تاریخ، تمام تیره روزی‌های ملت مستضعف به دست شاهان و به خاطر نظام شاهنشاهی بوده است؛ و ستم‌کاریهای آنان روی تاریخ را سیاه نموده است، و نمونه‌اش در عصر حاضر، شاه است که کشور را به سرعت به سوی سقوط می‌کشاند. موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیله طرحی که لازمه‌اش بقای آن است، خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران است؛ و هر کس با هر اسم با آن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است.
2- بیرون راندن تمام عناصری که در زمان سلطنت پهلوی متصدی امور مهمه کشور بوده‌اند مثل وزارت و وکالت که اینان بدون استثنا شریک جرم و آلت اجرای مقاصد اجانب با شاه بوده‌اند و باید از تصدی امور کشور برکنار باشند و محاکمه و مجازات شوند، و فرقی نیست بین موافقین دولت و آنان که با فرصت طلبی و فریب‌کاری، خود را به صورت مخالف درآورده‌اند و به فریاد برخاسته‌اند، و آنان که دم از انتخابات آزاد و عمل به قانون اساسی می‌زنند؛ زیرا تمام این‌ها کوشش دارند با این نغمه‌های شیطانی، شاه را حفظ کنند و بساط سوء استفاده را ادامه و رونق دهند، و غارتگران بین المللی را در چپاول مخازن ما کمک کنند.
3- در همه حال، شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از سر کشور است؛ زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب، در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی خواب و خیالی بیش نیست؛ و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازه دخالت اجانب را در وطن عزیز ما، چه با صراحت و چه به وسیله طرحهایی که لازمه‌اش ادامه تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازه‌ای باشد بدهد، خائن به اسلام و کشور است، و احتراز از او لازم است؛ زیرا اگر دخالت اجانب- خصوصاً امریکا، شوروی، انگلیس- وجود داشته باشد، هر رژیمی که روی کار بیاید تنها آلتی خواهد بود برای عقب نگه داشتن ملت و ادامه بدبختی‌ها و محرومیت‌ها از یک طرف، و چپاول‌گری‌ها و قلدری‌ها از طرف دیگر. عوض شدن مهره‌ها گرچه ممکن است موقتاً اوضاع را بهتر از حال حاضر کند، ولی تاثیری در سرنوشت ما ندارد، زیرا تمام بدبختیها و گرفتاریهای مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است.
اینها اجمالی است از خواستهای مقدماتی ما؛ و خواستهای اصلی پس از طی این مرحله عرضه می‌شود و به خواست خدای تعالی و با ادامه نهضت ملی اسلامی با کمال قدرت اجرا خواهد شد.
دوستان من! از مشکلاتی که در راه است هراسی به دل راه ندهید که ان شاء الله دیر یا زود، همه آنها حل و رفع می‌شود و خداوند یار حق طلبان است.
و اما وظیفه ما و شما دانشجویان و دانش‌آموزان و طلاب علوم دینیه:
1- اگر از استادان و دبیران و سران قوم، انحرافی از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده در راس آن است دیدید، شدیداً اعتراض کنید و راه ملت را که راه خداست به آنان پیشنهاد کنید، و در صورتی که نپذیرفتند، از آنان احتراز کرده و صریحاً مقاصد منحرف آنان را برای مردم مظلوم شرح دهید؛ که اینها خائن به دین و ملت و کشورند و می‌خواهند شاه و اربابان او و چپاولگران بین المللی به غارتگری خود ادامه دهند و ملت را به حال فقر و عقب‌ماندگی نگه دارند.
2- طلاب علوم دینی و دانشجویان با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند، و بر اساس به دست آمدن استقلال و آزادی و خلع ید غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش، به سایر طبقات ملت بپیوندند.
3- شما و ما و سایر قشرها مکلفیم به ارتش بفهمانیم که باید زنجیر تسلط اجانب را با قدرت نظامی پاره کند و به ملت بپیوندند و کشور را از ننگ فرمانروایی مستشاران اجانب برهانند؛ زیرا صلاح دین و دنیای همگی در آن است و بدون سرنگونی رژیم شاه، نجات امکان ندارد. باید ارتشیان را آگاه گردانید که شاه و عمال سرسپرده او، شما را در راه مقاصد شوم خود و ابرقدرتها و (غارتگرانِ ضعفا) به خدمت می‌گیرد، که حفظ منافع اجانب و همدستی با اسرائیل نمونه آن است. و کشته دادن و ننگ از آنِ شماست، و حفظ مقام و ادامه ستمگری و غارتگری از آنِ او و ستمگران است. هلاکت و برادرکشی، نصیب درجه داران جوان و سربازان است، و استفاده و عیاشی برای دیگران. باید خود را از شرّ شاه نجات دهند و شاهد پیروزی را در آغوش کشند.
شما ای طبقه جوان ارتش، بپاخیزید و کشور خود را از زبونی و ذلت نجات دهید، و دست غارتگران را کوتاه کنید، و شرف و عزت را برای خود به یادگار بگذارید، و سعادت دو دنیا را بیمه کنید. و وظیفه دانشجویان است که در محیط دانشگاه هر چه بیشتر ارتش را برای یک قیام همگانی تشویق و ترغیب کنند، و آنان را برادر خود بنامند و با صدای بلند از آنان سوال کنند: آیا جواب گل، گلوله است؟!
4- بسیار هوشمندانه به مسائل روز نظر کنید و گول خدعه‌های دستگاه شاه را که با طرحهای مختلف می‌خواهد ایجاد نفاق کند نخورید؛ زیرا از قراری که شنیده می‌شود، می‌خواهند گروهی از دست نشاندگان و مامورین شاه را وادار کنند و در دانشگاهها شعارهای کمونیستی بدهند تا مردم را از خطرات آن بترسانند. «حزب توده» حزب کثیف مرتبط به دستگاه شاه است و تمام شعارها و نمایشها برای سست کردن نهضت اسلامی و نجات شاه از سقوط و برقرار داشتن دستگاه چپاول و پایدار ماندن چرخهای سوء استفاده از مخازن ملت محروم است، شما دانشجویان عزیز موظفید این نقشه شیطانی را نقش بر آب کنید.
5- شما دانشجویان موظف هستید که از قیام حق طلبانه و مردانه قشرهای کارگر و کارمندان محروم و مسلمان ایران که به اعتصاب کشیده شده است پشتیبانی کنید. اینان‌ مسلمانان محرومی هستند که از حق‌کشی رژیم شاه به تنگ آمده‌اند و برای احقاق حق و همگامی و همدردی با سایر برادران خود بپاخاسته‌اند. و همه می‌دانید تا رژیم فعلی سر کار است، عدالت اجتماعی و رسیدگی به حال زحمتکشان محروم، امری است که جامه عمل به خود نمی‌پوشد. به آنان از من بگویید که گول دستگاه فریبکار را نخورید و دست از اعتصابات نکشید و نهضت اسلامی خود را ادامه دهید، تا با خواست خدا دست غارتگران حقوق شما و سایر ملت را قطع و به برکت حکومت اسلامی به عدالت حقیقی و برخورداری از نعمتهای الهی نایل شوید؛ و به آنان تذکر دهید: در اعتصابات خود پشتکار به خرج دهید و شعارهای اسلامی خود را هر چه بیشتر گسترش دهید، و اتکال به خدای تعالی نموده و مطمئن باشید پیروزمندانه به حقوق حقه خود می‌رسید.
دوستان عزیز! فشار شاه موجب شد که نتوانم به فعالیت اسلامی خود که تکلیف الهی است ادامه دهم، و تصمیم گرفتم به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت نمایم. کویت با داشتن گذرنامه و اجازه ورود، حتی عبور از شهر تا فرودگاه را برای خود خطرناک خواند. فعلًا وارد پاریس شدم تا با تمام مشکلات به وظیفه دینی خود که خدمت به کشور اسلامی و مردم محروم وطنم است موفق گردم. امید است تا مقدار امکان، به ملتی که برای دفاع از اسلام به فداکاری برخاسته است خدمت کنم؛ هر چند هیچ نوع خدمت جوابگوی فداکاری‌های مداوم ملت عزیز نیست. به پیشگاه خداوند عذر تقصیر عرضه می‌دارم و پیروزی ملت مسلمان و سربلندی و استقلال و آزادی همه را از خداوند متعال مسالت می‌نمایم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی‌

«۱»- هُواکو فنگ؛ وی پس از واقعه ۱۷ شهریور به تهران آمد.


امام خمینی (ره)؛ 16 مهر 1357
 

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: