یادداشت

امروز دیر از خواب بلند شدم

یک مرتبه امام نزدیکیهای ظهر از خواب بلند شده بودند، به من گفتند که ربابه، من‏‎ ‎‏امروز دیر از خواب بلند شدم، شما حواست جمع باشد ساعت یازده و نیم بیایی مرا‏‎ ‎‏بیدار کنی از خواب. من هر روز که می رفتم یازده و نیم در را باز کنم – هر چه دستم بود‏‎ ‎‏باز هم فراموش نمی کردم که باید آقا را بیدار کنم – تا در آشپزخانه را باز می کردم،‏‎ ‎‏می دیدم در حال وضو گرفتن هستند، دیگر خودم خجالت می کشیدم. مگر رویشان را‏‎ ‎‏برمی گرداندند و من به ایشان می گفتم: «آقا شما خودتون گفتید بیام بیدارتون کنم.» می گفتند: «خوب کردید که آمدید مرا بیدار کنید.» و خوب، بیدار بودند. تنها همان‏‎ ‎‏یک مرتبه اتفاق افتاده بود که ایشان ساعت دوازده بلند بشوند.

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 2، صفحه 8.

راوی: ربابه بافقی (خدمتکار منزل امام).



امروز دیر از خواب بلند شدم؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: