آقا کارهایشان خیلی منظم بود؛ بعدازظهر ساعت یک ایشان ناهار می خوردند. صبح ساعت شش چای می خوردند که برایشان می بردم. نمی دانم چه موقع شب بلند می شدند که تا صبح بیدار بودند. وقتی من چای می بردم آقا در حال قرآن خواندن بودند. بعداً چای برایشان می بردم. چایشان که تمام می شد طبق معمول باید قدم می زدند.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 2، صفحه 15.
راوی: ربابه بافقی (خدمتکار منزل امام).