بعد از انقلاب اولین نوه امام که ازدواج کرد دختر خود من بود. این قدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد، تجملاتی نباشد، که دو سه روز قبل از اینکه عقد باشد مادرم به من گفت: آخر شما نمی خواهید خریدی کنید، آیینه و شمعدانی بخرید؟ گفتم آخر، خانم حرفی نزدند من هم دیگر حرفی نزدم. بعد خانم برادرم که وارد شد، چون خواهر داماد بود، مادرم به او گفتند شما چه وقت می خواهید برای عروس چیزی بخرید؟ ایشان گفتند که امام گفته اند این کار را نکنید. مادرم چیزی جواب ندادند بعد که سفره پهن شد و همه دور هم بودیم، خانم از آقا پرسیدند که شما سفارش فرموده اید آیینه و شمعدان نخرند؟ شگون عروس به آیینه است. امام گفتند: من نگفتم آیینه نخرید ولی می گویم ساده باشد؛ یعنی آن قدر سفارش شده بود که خواهر داماد فکر کرده بود حتی باید آیینه هم نخرند.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 2، صفحه 64.
راوی: زهرا مصطفوی.