یادداشت

من باید به فیضیّه بروم‏

در مجلسی که روز وفات امام صادق(ع) (25 شوال) که مطابق با دوم فروردین‏‎ ‎‏42 در منزل امام برپا شده بود امام نیز شخصا حضور داشتند. ناگهان با شیون و شعار‏‎ ‎‏و زاری عده ای از زخمی شدگان فیضیه را به منزل آقا آوردند و جمعیت به دنبال آنان به‏‎ ‎‏خانه هجوم آوردند. اینها جز امام تسلی بخشی نداشتند و آمده بودند تا از جور‏‎ ‎‏نابکاران و دژخیمان رژیم، به خانه امام خود راه جویند، شاید از رهنمود آن پیشوای کبیر‏‎ ‎‏راه خود را به سوی خدا و مبارزه با طاغوت باز کنند. امام دست نوازشی به سر‏‎ ‎‏مجروحین کشیدند و آنها را تسلی دادند. جو وحشت و ارعاب بر خانه به شدت‏‎ ‎‏حاکم بود. همه می لرزیدند. امکان یورش وحشیانه به خانه هر لحظه شدیدتر می شد.‏‎ ‎‏بعضیها به این فکر افتادند که در خانه بسته شود و گویا این حرف از ناحیه فرزند امام‏‎ ‎‏حجه الاسلام مصطفی خمینی نیز زده شد که غضب سنگینی امام را فرا گرفت و با فریاد‏‎ ‎‏گفتند: «در خانه باز باشد، مصطفی بیرون رود.» پس از آن» خطاب به حاضرین و‏‎ ‎‏اطرافیان دستور برپا داشتن نماز دادند و گفتند: «چه بهتر برپاخیزیم و نماز بگذاریم‏‎ ‎‏که اگر دژخیمان حمله کردند ما در حال نماز باشیم و به فیض بزرگ نایل شویم‏‎ ‎‏و در حال رفتن به درگاه خداوند ما را مورد هجوم قرار دهند، این بزرگترین رسوایی‏‎ ‎‏برای آنان و برترین موفقیت برای ماست.» کلماتی به این مضمون امام گفتند و نماز‏‎ ‎‏برپا شد. این روز با اضطراب و وحشتی که بر آنجا حاکم بود سپری شد؛ تنها امام بودند‏‎ ‎‏که چون کوهی استوار تکیه گاه همگی مردم و آرام بخش آنان بودند. در ضمن یادم‏‎ ‎‏هست لحظه ای را که ناگهان امام برخاستند و گفتند: «من باید به فیضیه بروم تا در‏‎ ‎‏میان برادرانم باشم و ببینم چه می گذرد و آنها را تنها نگذارم.» اینجا بود که زاریها و‏‎ ‎‏شیونها و التماسها سد راه امام شد. این اقدام خطرناکی بود و بالاخره انبوه جمعیت با‏‎ ‎‏التماس و زاری و عده ای با صحبت و گفتگو امام را از رفتن به فیضیه منصرف کردند‏‎ ‎‏عده ای هم بودند که اینها ساواکی بودند و از عوامل رژیم، دایماً فضای وحشت ایجاد‏‎ ‎‏می کردند و می گفتند که خوب است در خانه را ببندیم. ولی امام که به هیچ عنوان‏‎ ‎‏حاضر نبودند در خانه شان بر روی مردم بسته شود، علی رغم همه این جریانات‏‎ ‎‏نگذاشتند در خانه شان بسته شود. و تا پاسی از شب این جمعیت در خانه امام حضور‏‎ ‎‏داشتند. 

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 2، صفحه 295.

راوی: غلامحسین احمدی.



من باید به فیضیّه بروم‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: