یادداشت

بنده هم سرباز اسلام هستم‏

بعد از آزاد شدن امام از زندان رژیم شاه، روزنامه اطلاعات در سرمقاله اش مطلبی‏‎ ‎‏نوشته بود که روحانیت با دستگاه سازش کرد. امام سخنرانی مهیجی در تکذیب این‏‎ ‎‏مطلب فرمودند. رژیم، سرهنگ مولوی رییس ساواک تهران را برای عذرخواهی خدمت‏‎ ‎‏امام فرستاد. او می خواست ملاقات خصوصی باشد. اما از آنجایی که شیوه امام نبود که‏‎ ‎‏با هیچ کدام از رجال سیاسی، چه دولتی و  چه غیره در خلوت ملاقات داشته باشند‏‎ ‎‏دستور فرمودند عده ای در اتاقی که او می آید حضور داشته باشند. عده ای در جلسه‏‎ ‎‏حضور پیدا کردند، از جمله بنده هم بودم. مولوی شروع به صحبت و عذرخواهی نمود‏‎ ‎‏که اشتباهی شده است. در این هنگام جمله ای که شاید بوی توهین از آن می آمد صادر‏‎ ‎‏شد. او می گفت: «آقا نگذارید که ما به وظیفۀ سربازیمان عمل کنیم.» یک مرتبه امام در حالی که انگشت سبابه خود را به سینه مبارک می زدند با عصبانیت فرمودند: «بنده هم‏‎ ‎‏سرباز اسلام هستم، نگذارید که ما به وظیفۀ سربازیمان عمل کنیم.» 

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 2، صفحه 298.

راوی: آیت الله توسلی.



بنده هم سرباز اسلام هستم‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: