یکی از رفقا می گفت در حرم حضرت ابوالفضل امام را به افراد معرفی می کردم. آقا مرا طلبیده و در گوشم گفتند: «چه داعی برای این کار داری؟ برای خودت می گویم.» اتفاقاً همین حادثه برای من هم اتفاق افتاده بود. وقتی که آقای کروبی (آقا شیخ حسن) کتاب «ولایت فقیه» را آورد تا من اعراب گذاری کنم، به من گفت: «امام می فرمایند کسی نفهمد که او این کار را برای ما می کند. بعد این را اضافه کردند که البته من این را برای خودش می گویم و گرنه ما از کسی باکی نداریم.»
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 2، صفحه 302.
راوی: آیت الله معرفت.