وقتی در خدمت امام بعد از فوت آقای بروجردی به تهران رفتیم حدود یکساعتی به ظهر مانده بود که به منزل آقای لواسانی، که در امامزاده یحیی بود رسیدیم. ایشان تشریف نداشتند؛ رفته بودند مسجد. خدمت امام نشسته بودم که از اندرونی آقای لواسانی، دو لیوان فالودۀ گرمک آوردند. من در مقابل آن همه عظمت و ابهّت امام خیلی منظم نشسته بودم، امام فرمودند: «اگر ناراحتید پاشوید بروید بخوابید.» اتاقی بود، رفتم آنجا استراحت کردم. اول ظهر، موذن که اذان می گفت، امام در زدند و فرمودند: «آقای صانعی، اول ظهر است اگر می خواهید، نماز بخوانید.» پاشدم آمدم وضو گرفتم و پشت سر امام به نماز ایستادم.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 49.
راوی: آیت الله صانعی.