روزی در نجف از امام در مورد مسایلی که در ترکیه به هنگام تبعید شاهد آن بودند سوال کردم. فرمودند: «مسجدی نزدیک ما بود که روزهای جمعه به آن مسجد می رفتم. لااقل پنج هزار نفر در این مسجد حاضر می شدند اما به قدر پنج کلمه صدای بلند، کسی از این پنج هزار نفر نمی شنید. این امر بسیار مرا به حیرت انداخته بود که چرا ما ابّهت نماز را حفظ نمی کنیم؟ فکر می کردم اگر یک خارجی بیاید اینجا این مسجد را ببیند و بعد هم بیاید در نجف مسجد هندی و در قم مسجد اعظم نماز خواندن ما را ببیند قطعاً خواهد گفت نماز این است نه آنکه ما داریم و ما جلالت و قدر نماز را حفظ نکردیم. در آنجا اگر یک وقت مثلاً کسی درست نایستاده بود و رفیقش می خواست به این حالی کند با اشاره به او حالی می کرد که عقب بیاید و انگشتان پایش را مقابل انگشتان پای دیگران قرار بدهد و در صف نماز مستقیم بایستد، به طوری که اگر نگاه می کردی تمام سر انگشتان اینها مقابل هم بود. این امور را که می دیدم مرا متاثر می کرد.»
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 60.
راوی: حجه الاسلام مهری.