یادداشت

ناگهان چشمشان را باز کردند‏

روز شنبه حدود مغرب به زیارت امام در بیمارستان رفتم. ساعت نزدیک هشت‏‎ ‎‏بعداز ظهر بود که بالای سر مبارک ایشان بودم. دیدم در حال اغما بودند و نفس مصنوعی‏‎ ‎‏به ایشان می دهند. یکی از دوستان که در آنجا حضور داشت به امام گفت: وقت مغرب‏‎ ‎‏و نماز است، آب بیاورند وضو بگیرید و نماز بخوانید؟» عجیب است تا امام شنیدند که‏‎ ‎وقت نماز است ناگهان در حالی که در حالت اغما بودند چشمهای خود را باز کردند و‏‎ ‎‏یک کلمه گفتند و بعد چشم خود را بستند و من بعد از آن دیگر حرفی از ایشان نشنیدم.

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 82.

راوی: آیت الله امامی کاشانی.



ناگهان چشمشان را باز کردند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: