امام قبل از پانزده خرداد 42 بعضی شبها از منزل خارج و در باغی که در نزدیکی منزلشان بود به نماز شب مشغول می شدند. یک شب نزدیک اذان صبح که از آن محل رد می شدم، شنیدم یک نفر گریه و ناله می کند. رفتم تا به کنار دیوار منزل رسیدم. دیدم آقایی سر به سجده گذاشته و با خدای خود راز و نیاز می کند و در همان حال، اشک پهنای صورتش را پوشانده است. خجالت کشیدم که جلوتر بروم. آمدم کنار باغ ایستادم تا هنگام رفتن آن آقا او را ببینم و بفهمم کیست. وقتی بالاخره نماز او تمام شد و از جا برخاست و رفت، خوب که نگاه کردم دیدم امام است.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 114.
راوی: حجه الاسلام حسن ثقفی.