یک سال در قم خیلی برف آمده بود، قریب پنج ـ شش ذرع، که سیل آمد و نصف قم را برداشت. در همان موقع و در همان وضعیت، ایشان در نصف شب، از مدرسه دارالشفا می آمدند مدرسه فیضیه و به هر زحمتی بود یخ حوض را می شکستند و وضو می گرفتند و می رفتند زیر مَدْرس مدرسه در تاریکی و مشغول تهجّدشان می شدند. حالا چه حالی داشتند نمی توانم بازگو کنم. با حالت خوشی تا اول اذان مشغول تهجدشان می شدند و اول اذان می آمدند مسجد بالاسر و پشت سر آقای حاج میرزا جواد ملکی به نماز می ایستادند و بعد بر می گشتند و مشغول مباحثاتشان می شدند. می توانم بگویم که ایشان در بین همنوعانشان در امر عبادت و تهجد، اگر بی نظیر نبودند یقیناً کم نظیر بودند.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 115.
راوی: آیت الله خوانساری.