یادداشت

من خودم باطل السحر هستم!‏

در یکی از روزهای اقامت امام در مدرسه علوی، سیدی همراه با فرد غیر معمّمی که‏‎ ‎‏پالتو و عرقچینی داشت خیلی متاثر و ناراحت و وحشتزده و با چهره ای زرد به مدرسه‏‎ ‎‏آمد. من مسوول انتظامات بودم. گفتم: «چیست؟» گفتند: «کاری خصوصی داریم و‏‎ ‎‏نگرانیمان این است که علیه امام جادو و سحر شده، آنچه ما می بینیم این است که‏‎ ‎‏ممکن است ایشان مریض شوند و مثل شمع آب شوند. خلاصه ناراحت هستیم و‏‎ ‎‏آمده ایم دعا و وردی را که باطل سحر است به امام بدهیم» گفتیم: «این حرفها‏‎ ‎‏چیست؟» گفتند: «نه ما نگرانیم.» ما هم با آن عشقی که به امام داشتیم و اگر احتمال‏‎ ‎‏خطر یک در میلیون برای ایشان وجود داشت قلبمان تکان می خورد قضیه را خدمت‏‎ ‎‏امام عرض کردیم. ایشان لبخندی زده و فرمودند: «بگویید من خودم باطل السحر‏‎ ‎‏هستم.»‏‎

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه 199.

راوی: حجه الاسلام ناطق نوری.



من خودم باطل السحر هستم!‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: