یادداشت

نمی توانم قصد قربت کنم ‏

یک نفر از اهل منبر از همدان که مرد خوبی بود در منطقه بود به برادرش که یکی از‏‎ ‎‏شاگردان امام بود در قم وارد شد. بنده با مرحوم شهید شاه آبادی به خدمت امام رسیده‏‎ ‎‏عرض کردیم: «فلانی از همدان آمده و مرد خوب و اهل مبارزه ای است و در ایام‏‎ ‎‏مبارزات خیلی کوشش کرده است، مناسب است از ایشان دیدن کنید.» امام فرمودند:‏‎ ‎‏«من حالم مساعد نیست» مرحوم شاه آبادی اصرار کردند که برادرش شاگرد شماست و‏‎ ‎‏خودش هم ارادتمند شماست و هم در مبارزه کوشا بوده و اقتضا می کند که شما یک‏‎ ‎‏دیدنی از او بنمایید. امام باز فرمودند: «این که گفتم حالم مساعد نیست چون تب دارم، ‏‎ ‎‏ولی آنقدر تب ندارم که نتوانم به منزل این آقا بروم و از آن آقا دیدن کنم ولی چون‏‎ ‎‏نمی توانم قصد قربت کنم بعد از آن که شما گفتید این آقا چنین کرده و به شما ارادتمند‏‎ ‎‏است، به این جهت نمی آیم.» مرحوم شاه آبادی ساکت شد و بنده هم بر اعتقادم به امام‏‎ ‎‏افزوده شد.‏‏ 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه 224.

راوی: حجه الاسلام مرتضی تهرانی.



نمی توانم قصد قربت کنم ‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: