آن روزها که با امام در مورد قائم مقام رهبری مذاکره و مباحثه داشتیم، در جلسه ای هیجانی، وقتی دوستان اصرار می کردند که صبر کنیم، ایشان با چشمانی نگران به حضار نگاه کردند و فرمودند: «من برای عمر خودم خیلی فرصت طولانی نمی بینم و وظیفۀ خود می دانم که این مساله را حل کنم. من می دانم که بعد از من اگر این کار را انجام ندهم، چه پیش خواهد آمد. از من نخواهید کاری بکنم که وقت حضور نزد خدا، جوابی نداشته باشم ». آن موقع این جملات را خیلی جدی نگرفتم، ولی خیلی طول نکشید که فهمیدم ایشان گویا چیزهایی را در مورد خاموشی عمر خود احساس کرده بودند.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 4، صفحه 17.
راوی: حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی.