یادداشت

نگفتم عزیزترین موجود!‏

تفاوت بین بچه های خانواده را هنوز هم ما متوجه نشده ایم. الآن ایشان شاید حدود‏‎ ‎‏سیزده چهارده تا نوه دارند. حتی یک نتیجۀ دو سه ساله هم دارند، البته به استثنای یک‏‎ ‎‏پسر کوچک که تازه خدا به برادرم داده است و ما حس می کنیم و به نظر می آید که برای‏‎ ‎‏آقا فرق دارد؛ چون هرچه باشد در خانه با ایشان هست و حالت اولاد را دارد، اما به طور‏‎ ‎‏کلی ما هیچ وقت متوجه تبعیض نشدیم. واقعاً نتوانستیم بفهمیم که کدام را بیشتر دوست‏‎ ‎‏دارند. اتفاقاً یک وقتی آقای رفسنجانی از قول امام در نماز جمعه گفتند: امام گفته اند:‏‎ ‎‏«احمد که عزیزترین اولادهای من است...» بعد که ما به امام خرده گرفتیم، ایشان گفتند:‏‎ ‎‏«من در بین اولادهای مرد گفتم و مردها با زنها مرزشان دوتاست. از مردها خوب بله!‏‎ ‎‏احمد از همه عزیزتره. نه موجود! من که نگفتم عزیزترین موجود!» و واقعاً ما یک بار‏‎ ‎‏ندیدیم که آقا جانب یکی از بچه ها را بگیرند. و ما واقعاً نفهمیدیم که ایشان به کداممان‏‎ ‎‏بیشتر توجه می کنند. چون ایشان درست با روحیه من از امور مورد علاقه ام صحبت‏‎ ‎‏می کنند و می پرسند و با خواهر بزرگم و با بچه ها و نوه ها هم طبق روحیه آنها برخورد‏‎ ‎‏می کنند.

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد یک، صفحه 11.

راوی: زهرا مصطفوی.



نگفتم عزیزترین موجود!‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: