یادداشت

مایل نیستم شما اینجا باشید‏

صحنه ای را که شاهد بودم و می توانم شخصاً شهادت بدهم، افسردگی و در عین حال‏‎ ‎‏تصمیم قاطع امام در برخورد با کسی بود که احساس کرده بودند نسبت به شخصیت‏‎ ‎‏خانواده شان بی حرمتی کرده است. در نجف کسی بود که ملازم امام بود. هرگاه امام از‏‎ ‎‏منزل برای درس یا حرم و یا مسجدی برای ادای نماز تشریف می بردند همراهشان بود.‏‎ ‎‏هنگامی که مراجعانی که در بین راه با امام مواجه می شدند جسارت اینکه با خود امام‏‎ ‎‏صحبت کنند نداشتند، به این فرد پیغام می دادند. یا اگر امام ضرورت می دیدند دستوری‏‎ ‎‏صادر بفرمایند و می خواستند به فوریت مطرح کنند به همراهشان می گفتند این تذکر را‏‎ ‎‏به کسی یا به خودشان یادآوری کند یا فلان اقدام را انجام بدهد، این ملازم، آقای روحانی‏‎ ‎‏محترمی بود که هنوز هم حیات دارد. زمانی گویا حرکتی را انجام داده بود که به نظر‏‎ ‎‏می رسید به شخصیت خانوادۀ امام بی احترامی و بی توجهی نشان داده است. امام به دلیل‏‎ ‎احترامی که برای خانواده شان قائل بودند و به دلیل اهمیتی که به ضرورت احترام‏‎ ‎‏گذاشتن و درک شخصیت زن داشتند، به ملازمشان یادآوری کردند که از آن حرکت‏‎ ‎‏متاثرند و پس از آن مایل نیستند که او آنجا باشد، به این ترتیب او را طرد کردند تا دیگر‏‎ ‎‏این بی احترامیها تکرار نشود. البته بعداً همسر امام ظاهراً خواسته بودند که امتیاز و‏‎ ‎‏موقعیت آن آقا از وی سلب نشود و در خدمت امام بماند، که امام پذیرفتند.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 71»

راوی: محمود دعایی.



مایل نیستم شما اینجا باشید‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: