یک بار مثل اینکه کارگر خانه به مرخصی می رود، مادرم سینی غذا را دستشان می گیرند و می آورند سر سفره. (البته این حرف مال زمان بچگی است) آقا می گویند: «وامصیبت، فریده، خانم دارد سینی می آورد». خواهرم می گفتند، ما توی خانه خیلی کار می کنیم. اصلاً نمی گذارند خانم کار کنند. الآن هم اینطور است. قدیم هم همین طور بوده و این را وظیفه زن نمی دانند که توی منزل کار کند، اگر خودش دلش خواست انجام بدهد، ولی مرد حق ندارد بگوید این کار را بکن یا مثلاً شام درست کن. من شاهد بودم که خانم چایی دستشان بود که بگذارند به آقا می گفتند من چایی را برای خودم آوردم، امام می گفتند: «نه، من باید چایی بیاورم.» این دقت باعث می شد که آن سختیها را مادرم تحمل کنند و واقعاً هم تحمل کردند.
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 75»
راوی: زهرا مصطفوی.