یادداشت

من کسی را نمی خواهم‏

یک زمانی هم آقا بیمار بودند و هم خانم. ما معمولاً دو سه نفر بودیم. اگر یکی از ما نزد‏‎ ‎‏امام می ماند فوراً می گفتند: «من کسی را نمی خواهم، بروید پیش مادرتان». و با‏‎ ‎‏اوقات تلخی ما را از اتاق بیرون می کردند که خانم تنها نماند.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 76»

راوی: فریده مصطفوی.



من کسی را نمی خواهم‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: