در پاریس به دلیل اینکه هوا خوب و ملایم بود، بدون روانداز می خوابیدیم و در و پنجره ها هم باز بود. یک روز صبح از خواب برخاستیم و مشاهده کردیم که پنجره ها بسته شده و روی برادران روانداز افتاده است. قضیه را تعقیب کردیم. برادرها و حاج احمدآقا اظهار بی اطلاعی می کردند. معلوم شد امام که نیمه شب برای نماز شب بلند شده اند و می خواسته اند از آنجا رد بشوند که وضو بگیرند، با دیدن سردی هوا، پنجره ها را بسته و روی برادران روانداز انداخته بودند.
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 82»
راوی: علی اکبر محتشمی پور.