یادداشت

چه فرقی است میان من و آن پاسدار؟‏

روزهای سخت جنگ تحمیلی بود و دشمن با حملات هوایی و موشکی ناجوانمردانه ای‏‎ ‎‏شهرهای بی دفاع کشورمان را مورد هدف قرار داده بود. در این روزها افراد با پناه بردن به‏‎ ‎‏محلهای امن خود را از تیر رس دشمن نجات داده بودند، لیکن افراد محروم جامعه با‏‎ ‎‏استقامت و پایداری وصف ناپذیری به سکونت خود در شهرها ادامه می دادند. در این‏‎ ‎‏بین قرار شد برای امام پناهگاهی احداث شود تا چنانچه حمله ای هوایی صورت گرفت‏‎ ‎‏جان ایشان که به واقع جان امت بود، در امان باشد. وقتی امام از موضوع باخبر شدند،‏‎ ‎‏گفتند: «به هیچ وجه من به آنجا نخواهم رفت». پناهگاه ساخته شد لیکن تا آخرین لحظه‏‎ ‎‏از حیات پربرکت امام این پناهگاه، امام را در خود ندید. این در حالی بود که تمامی‏‎ ‎‏مسئولین کشور از امام خواهش می کردند از پناهگاه استفاده کنند؛ لیکن ایشان بر تصمیم‏‎ ‎‏خود مصرّ بودند. یکبار امام در پاسخ به خواست برخی از مسئولان که از ایشان‏‎ ‎‏می خواستند از پناهگاه استفاده کنند فرمودند: «آخر چه فرقی است میان من و آن‏‎ ‎‏پاسداری که در آنجا پاسداری می کند و از من و خانواده ام مراقبت می نماید، من هرگز‏‎ ‎‏محل خود را ترک نخواهم کرد. می خواهم موشک به سر من اصابت کند و من شهید‏‎ ‎‏شوم».‏ برای اینکه امام را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند در فاصلۀ میان اطاق ایشان و‏‎ ‎‏حسینیه، پناهگاهی احداث شد. لیکن امام هیچگاه از طریق آن تردد نکردند وقتی به آن‏‎ ‎‏می رسیدند راه خود را تغییر داده و از کنار آن می گذشتند.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 109»

راوی: آشتیانی.



چه فرقی است میان من و آن پاسدار؟‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: