یادداشت

قابل باور نیست‏

موقعی که مسائل مربوط به کودتای نوژه در شورای انقلاب مطرح می شد و اطلاعات‏‎ ‎‏خامی داشتیم، در همان حدود به امام هم گاهی که خدمتشان می رفتیم گزارش می دادیم.‏‎ ‎‏روز آخر یعنی روز چهارشنبه که مشخص شده بود ساعت 4 صبح برنامه کودتا دارند. و‏‎ ‎‏بناست هواپیماها به تهران آمده و بمباران کنند، ـ از جمله منزل امام را ـ ما فکر کردیم که‏‎ ‎‏خدمت امام برویم و مساله را روشن بگوییم، و از امام تقاضا کنیم که آن شب را منزلشان‏‎ ‎‏نباشند. گرچه می دانستیم که ایشان نمی پذیرند این طور تقاضاها را. چون قبلاً آن‏‎ ‎‏روزهای اولی که امام از پاریس آمده بودند خیلی از این شایعات دربارۀ مدرسه علوی‏‎ ‎‏بود. و همین تقاضاها از ایشان شده بود، و ایشان هیچ موقع قبول نمی کردند. من و آقای‏‎ ‎‏خامنه ای رفتیم خدمتشان و جریان را مشروح گفتیم. ایشان برخلاف جلسات معمولی که‏‎ ‎‏نمی خندیدند، و همیشه خیلی جدی برخورد می کردند آن روز خیلی متبسم و خندان،‏‎ ‎جلسه را مقدار زیادی با شوخی هم تلقی کردند. یعنی مطمئن بودند که قضیه، قضیه ای‏‎ ‎‏نمی تواند باشد. اول فرمودند: «قابل باور نیست، توی این مردم نمی شود کودتا کرد، این‏‎ ‎‏کودتاچی ها بالاخره باید از آسمان به زمین بیایند. پس توی این مردم چه جوری زندگی‏‎ ‎‏می کنند؟ این آقایی (که می گویند) که در خارج باید بنشیند وافور بکشد‏‎، کی راضی‏‎ ‎‏می شود که بیاید به ایران و اینجا کشته شود».

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 115»

راوی: اکبر هاشمی رفسنجانی.



قابل باور نیست‏؛ 11 دی 1300

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: