امام هم فردی است از همین کشور و مانند همۀ مردم کوپن دارند. ولی همانطور که خیلی از خانه ها معتقدند کوپن کم می آوردند. آقا هم خیلی شده که لباسهایشان مانده و اهل منزل به آقا گفته اند پودر نداریم یا پودرمان تمام شده و لباس شما را نتوانستیم بشوییم. اتفاقاً یک روز خانم آقای خزعلی که این را شنیده بود، برای آقای خزعلی این مطلب را تعریف کرده بود. که رفتیم آنجا منزل امام و دیدیم لباسهای امام کنار بوده و منزل می گفتند پودر لباسشویی نداریم. بعد یک قوطی تاید از منزل آقای خزعلی برای امام فرستادند که لباسهای امام نشسته نماند. من زیاد شنیده ام که در خانه امام می گویند روغن ما تمام شده کوپن نداریم یا احیاناً مرغ را چند وقت پیش که آقا کسالت داشتند دکترها گفتند برای آقا سوپ درست کنید. خانم گفتند ما که مرغ نداریم. کوپن مرغ به ما نمی دهند. حالا کجا می رود نمی دانم ولی خوب به خاطر اینکه مرغ نداشتند سوپ درست نکردند باز این خبر به گوش یکی از دوستان ما رسید که خودشان مرغ داشتند. چند تا برای آقا فرستادند که برای آقا سوپ درست کنند.
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 125»
راوی: زهرا مصطفوی.