یادداشت

طاقت شنیدن نداشتند‏

سال 66 که فاجعۀ کشتار حجاج خانۀ خدا به دست عمال رژیم پلید سعودی روی داد.‏‎ ‎‏پس از تشرف حجاج برای عرض ادب خدمت امام رفتم که تنها در اطاقشان نشسته‏‎ ‎‏بودند. دستشان را که بوسیدم. فرمودند در جریان بودی؟ گفتم: بله، فرمودند: «بنشین‏‎ ‎‏اینجا» و اشاره ای به کنار خود کردند. نشستم و تا آنجا که شاهد بودم برای ایشان تعریف‏‎ ‎‏می کردم. حتی عرض کردم پلیس سعودی چند تن از پیرمردان و پیرزنان را که توان‏‎ ‎‏راه رفتن نداشته و سوار ماشینی شده بودند به زور از ماشین پیاده کرده و با چوب و باتوم‏‎ ‎‏بر سر آنها می زدند که در جا با سر خونین روی زمین می افتادند. امام فرمودند: «بس‏‎ ‎‏است دیگر، نگو». فهمیدم که امام با عاطفه ای که دارند طاقت شنیدن ندارند.‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 131»

راوی: رحیم میریان.



طاقت شنیدن نداشتند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: