یادداشت

صورت ما را می بوسیدند‏

در ملاقاتی که با چند تن از جانبازان بالای 70% قطع نخاعی با امام داشتیم. به سر یکایک‏‎ ‎‏ما دست کشیدند و صورتمان را بوسیدند. یکی از بچه ها آنقدر گریه کرد که او را از اطاق‏‎ ‎‏بیرون بردند؛ ولی نمی دانم امام به آقای توسلی چه گفتند که آن جانباز را باز هم به داخل‏‎ ‎‏آوردند.‏در این حال امام حرفی زدند که هیچ وقت یادمان نمی رود ایشان فرمودند: «من که‏‎ ‎‏نمی توانم چیزی بگویم، فقط می گویم که خدا اجرتان بدهد.» با شنیدن این عبارات ما‏‎ ‎‏دیگر نمی توانستیم احساسات خودمان را کنترل بکنیم و مثل باران اشک می ریختیم و به‏‎ ‎‏دست امام بوسه می زدیم.‏ قابل توجه این بود که دو تا از برادران قطع نخاع بودند و با وجود این که نمی توانستند‏‎ ‎‏روی چرخ بنشینند ولی به خاطر عشق به امام مدتی نشستند و درد را تحمل کردند.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 182»

راوی: ندارد.



صورت ما را می بوسیدند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: