یادداشت

بگذارید راحت باشند‏

یک روز حدود سی نفر از مادران و همسران شهدا به ملاقات هفتگی ای که خانواده های‏‎ ‎‏شهدا با امام داشتند، نرسیدند و از طرفی امام داشتند مشغول نماز می شدند. قضیه را‏‎ ‎ ‎‏خدمتشان عرض کردم. اجازه فرمودند این عده در اتاق خصوصی خدمت ایشان برسند.‏‎ ‎‏اینها هم که ملاقات معمولی شان تبدیل به ملاقات خصوصی شده بود سر از پا‏‎ ‎‏نمی شناختند و گریه و اشک را سر داده بودند. من که احساس کردم اینها از خوشحالی‏‎ ‎‏دارند امام را اذیت می کنند قدری ناراحت شدم (چون وقت بین نماز ظهر و عصر بود و‏‎ ‎‏امام داشتند تعقیبات نماز و نوافلشان را می خواندند) و به آنها گفتم زود رد بشوید. این را‏‎ ‎‏با عصبانیت گفتم و نسبت به حال خودم بی توجه بودم. امام نگرانی مرا که دیدند با‏‎ ‎‏خوشرویی به من فرمودند: «خوب حال شما چطور است؟ شما چرا اظهار ناراحتی‏‎ ‎‏می کنید. بگذارید اینها راحت باشند. ناراحتشان نکنید.» خلاصه امام سعی می کردند مرا‏‎ ‎‏آرام کنند!‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 190»

راوی: مهدی کروبی.



بگذارید راحت باشند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: