چندین بار در قم امام طلبه ها را جمع کرده و گفته بودند: «اگر برای من کار می کنید و زندان می روید که من اجری ندارم به شما بدهم و نکنید و اگر برای خدا کاری می کنید که باید بکنید از من توقعی از اینکه در مورد شما کاری بکنم نداشته باشید». امام در عین قاطعیت دارای آنچنان عطوفتی بودند که اگر یکی از ما به زندان می رفت همیشه از وضع او سوال می کردند و تا موقعی که مساله حل نمی شد راحت نبودند. یکبار وقتی من از زندان رژیم سعودی ـ که به دلیل پخش اعلامیه های ایشان در حج دستگیر شده بودم ـ برگشته بودم به من فرمودند: «من هر شب در حرم به یاد شما بودم و دعا می کردم».
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه 237.
راوی: محمد رضا ناصری.