شهید حاج مهدی عراقی پس از آزادی از زندان برای ملاقات با امام به فرانسه آمد یک روز نزدیکی های غروب بود که به محضر امام رسید تا چشم شهید عراقی به امام افتاد نتوانست خودش را کنترل کند ـ حدود 15 سال بود که امام را ندیده بود ـ لذا بی اختیار شروع کرد به گریه کردن و خود را روی قدمهای امام انداخت و شروع کرد به بوسیدن دست امام، امام به سر ایشان دست محبتی کشیدند و در آن جلسه رو کردند به آقای دعائی و با اشاره چشم و سرشان از آقای دعایی پرسیدند ایشان کیه؟ آقای دعایی هم گفت حاج مهدی عراقی است. امام با تعجب نگاهی به شهید عراقی کرده و فرمودند حاج مهدی ما زود پیر شده. بعد گفتند: «زود پیر شدی آقای حاج مهدی!» شهید عراقی هم گریه می کرد و نمی توانست چیزی بگوید.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه 260.
راوی: اسماعیل فردوسی پور.