یادداشت

همۀ مسائل را بگویید‏

بعد از شهادت آیت الله سعیدی و دستگیری خودم و بعد هم فرار از زندان، از سوریه‏‎ ‎‏به عراق رفتم بعد از فرارم مدتی در کشورهای غربی از جمله انگلستان و فرانسه بودم.‏‎ ‎‏وقتی به عراق رفتم و به حضور امام رسیدم، برادرها کمک کردند و یک برنامۀ ملاقات‏‎ ‎‏حضوری برای من ترتیب دادند که حدود 2 ساعت و بیست دقیقه طول کشید. آنچه که‏‎ برای من مهم بود، توجه خاص امام در شنیدن مطالب بود. در طول آن مدتی که من‏‎ ‎‏حرف می زدم، ایشان کوچکترین رفتار و گفتاری که به معنای قطع کردن یا تمام کردن‏‎ ‎‏حرفم باشد، نکردند. به حرفهایم دقیقاً گوش می دادند. من نمی خواستم از جریاناتی‏‎ ‎‏که در داخل زندان برای من پیش آمده بود به ایشان چیزی بگویم. چون در زندان وقتی‏‎ ‎‏نتوانسته بودند از من حرف بیرون بکشند، دختر 12 ساله ام را آوردند و او را شکنجه‏‎ ‎‏کردند تا من ضعفی نشان بدهم و مطالبی را که آنها می خواستند بگویم یا امضاء‏‎ ‎‏کنم. ولی دیدم خودشان اشاره کردند و گفتند: «شنیده ام که دختر شما هم همراهتان‏‎ ‎‏بوده». و بعد وقتی خدمتشان عرض کردم بالاخره زندان مساله دارد، فرمودند:‏‎ ‎‏«همۀ مسائل را بگویید از نوع برخورد و شکنجه ای که در رابطه با زنها اعمال‏‎ ‎‏می کنند.»‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه 282.

راوی: مرضیه حدیده چی(دباغ).



همۀ مسائل را بگویید‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: