یادداشت

دیگر آخر کار است‏

دو هفته قبل از جراحی امام، یک شب ناراحتی قلبی برایشان رخ داده بود، من و دو نفر از‏‎ ‎‏دکترها و دو پرستار، خدمت امام رسیدیم. فوراً آقا را بستری کردند و مشغول معالجه‏‎ ‎‏شدند. همان طور که آقا استراحت کرده بودند، وقتی فشار خونشان را می گرفتند،‏‎ ‎‏فرمودند: «هر چیزی پایانی دارد و این هم پایانش است». من برگشتم و گفتم: آقا این‏‎ ‎‏حرفها را نزنید، شما ان شاءالله عمر زیادی خواهید کرد. ما همه نگران شده بودیم، ولی‏‎ ‎‏باز هم امام فرمودند: «دیگر، آخر کار است». وقتی برگشتیم، آن دو پرستار خیلی گریه‏‎ ‎‏کردند، ولی یکی از دکترها برای دلداری آنان شروع به تفسیر و تاویل کردن کرد که لابد‏‎ ‎‏مقصود امام این است که دیگر مرض به پایان می رسد و حالشان خوبِ خوب می شود.‏‎ ‎‏این نخستین باری بود که امام چنین حرفی می زدند که گویا ما را آمادۀ وفاتشان می کردند.‏‎ ‎‏روزی هم که داشتند برای آزمایش به طرف بیمارستان می رفتند کنار همین درخت توت‏‎ ‎‏(در منزل) که رسیدند، باز هم این حرف را تکرار کردند که: «این دیگر پایان کار‏‎ ‎‏است».‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه 299.

راوی: رحیم میریان.



دیگر آخر کار است‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: