یادداشت

وقتی مادرم صحبت می کند‏

وقتی که مادرم صحبت می کنند، ما می فهمیم زندگیشان خیلی در فشار گذشته‏‎ ‎‏است. چون امام هم مقید بودند و هم خیلی احتیاط کار، حتی شهریه هم نمی گرفتند.‏‎ ‎‏مادرم می گوید که قبای آقا را وقتی کهنه و پاره می شد برمی داشتم تکه تکه می کردم و از‏‎ ‎‏آن لباس بچه می کردم. یا تمام کتهای شما را از قسمتهای پایین قباها می دوختم، و یا‏‎ ‎‏لباستان وقتی خیلی پاره می شد پول می دادم پارچه چیت می خریدم. اینها نشان می دهد‏‎ ‎‏که زندگیشان چقدر سخت بوده است. اما امام معتقد بودند که بس است و همین قدر‏‎ ‎‏ کافی است. 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 98.

راوی: زهرا مصطفوی.



وقتی مادرم صحبت می کند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: