مادرم هم گاهی تعریف می کند از گذشته که حالا می تواند آدم بگوید یک گله است به اینکه چه سختیهایی را تحمل کرده اند. مثالی که دارند اینکه می گفتند جیب قبای آقای تو را از رو نمی گذاشتم چون اگر می گذاشتم بعدها که باید آن را برمی داشتم قسمت پایین آن را کت کنم، این خطی که مال جیب بود می افتاد بالای شانه و اشکال پیدا می کرد به همین جهت من جیب را این جوری درست نمی کردم تا بعد وقتی می خواهم آن را به کت تبدیل کنم مشکلی پیش نیاید. حتی بعد از اینکه این کت پاره می شد این کت را پشت و رو می کردم و کهنه بچه می کردم. خیلی مشکل است اصلاً این برای ما باورکردنی نیست. اما ایشان می گفتند من این کار را می کردم چون بودجه نداشتیم امام می گفتند: «همین مقدار را دارم و با همین مقدار هم باید زندگی کرد.»
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 99.
راوی: زهرا مصطفوی.