یادداشت

قلب یک انسان چهل ساله را دارند‏

در فرانسه امام پس از اقامه نماز ظهر کسی را نمی پذیرفتند چون ایشان پس از‏‎ ‎‏نماز، نهار میل می کردند و بعد استراحتی می نمودند و آماده دیدار و سخنرانی‏‎ ‎‏می شدند. یک روز نماز ظهر که تمام شد آقای پروفسور صادق که من او را نمی شناختم‏‎ ‎‏به من مراجعه کرد و خودش را معرفی نمود که جراح قلب هستم اگر کسی بخواهد با‏‎ ‎‏خود من ملاقات کند باید دو ماه قبل وقت بگیرد لذا شرایط امام را می دانم و چون از راه‏‎ ‎‏دوری آمده ام و در نماز امام هم شرکت داشته ام دلم می خواهد از نزدیک خدمت ایشان‏‎ ‎‏برسم و دستشان را ببوسم اگر می شود برای من یکی دو دقیقه وقت بگیرید. گفتم باشد‏‎ ‎‏خدمت امام عرض کردم، فرمودند من که بعد از نماز با کسی ملاقات نمی کنم. عرض‏‎ ‎‏کردم او عجله دارد و می خواهد برگردد. فرمودند باشد بیاید. لذا در اتاقی که سر راه نماز‏‎ ‎‏بود نشستند و پروفسور صادق خدمت ایشان رسید پس از دست بوسی به امام گفت من‏‎ ‎‏وسایل معاینه را همراه خودم دارم اگر اجازه بفرمایید از قلب و بدنتان معاینه ای بشود.‏‎ ‎‏امام فرمودند برای شما زحمت می شود و من راضی نیستم. او گفت نه آقا چه زحمتی؟‏‎ ‎‏ من افتخار می کنم که در خدمت شما باشم. امام اجازه دادند و او کارش را انجام داد و‏‎ ‎‏ خداحافظی کرد بیرون که آمد به او گفتم ملاقات چطور بود؟ خیلی خوشحال پاسخ داد‏‎ ‎‏که من با توجه به سن زیاد امام نگران قلب ایشان بودم که در چه شرایطی است اما الان‏‎ ‎‏که معاینه کردم دیدم قلب امام قلب یک انسان چهل ساله است!‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 168.

راوی: حجه الاسلام فردوسی پور.



قلب یک انسان چهل ساله را دارند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: