من از امام درخواست می کردم که شعر بگویند و این درخواست را مکرر مطرح می کردم، ولی ایشان هر بار با یک تعبیر متفاوت، شاید چون از اصرار کردنهای من خسته می شدند جواب خواسته ام را می دادند. شنیده بودم ایشان در دوران جوانی سه بار دیوان شعری ترتیب داده بودند، اما هر بار اشعارشان به دلایلی گم شده بود. این موضوع به نظر من طبیعی نیست. امام در کارهایشان خیلی منظم بودند و گم شدن نوشته ها و دفترچه هایشان اصلاً طبیعی نبود. همه چیزشان جای مشخصی داشت. ممکن نبود چیزی را جایی بگذارند و بعداً یادشان برود. در هر صورت، مرتبۀ اول که اشعارشان گم می شود، تعدادی از آنها را مجدداً و از حفظ نوشتند. البته بعداً چیزهای تازه ای به اشعار دفتر جدید اضافه کردند. این دفتر نیز گم شد. بعد که مسالۀ تبعیدشان به ترکیه پیش آمد خانمشان آن مقداری از اشعاری را که از حفظ بودند، در دفتری ثبت کردند. خود خانم خیلی از آن اشعار را تا چند سال پیش هم حفظ بودند. امام در مرتبه سوم یک مقدار از آن اشعار را که به خاطر داشتند، با مقداری که خانم یادشان بود اضافه کردند. اما این بار نیز دیوان اشعارشان گم شد. این موضوع به نظر ایشان هم خیلی عجیب بود. بعد که به نجف تبعید شدند. مسیر کارها تغییر کرد و امام دیگر منصرف شدند. به هر حال دیوان شعر ایشان سه مرتبه گم شده است.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 172.
راوی: ندارد.