چیزی که برای من خیلی جالب است علاقه ای است که امام به حیوانات داشتند، در خانۀ آقا گربه بود. خدا شاهد است موقع ناهار که می شد آقا که می رفتند توی اتاق غذا بخورند تمام این گربه ها پشت در اتاق جمع می شدند. آقا بعضی وقتها گوشت غذایشان را به گربه ها می دادند. هیچ وقت آقا گوشت غذایشان را نخوردند، هیچ وقت. یک مقدار فقط آب گوشت را سر می کشیدند، به مقدار خیلی کم هم پلو می خوردند. من یاد ندارم که آقا گوشت خورشت را خورده باشند. خورشت که نمی خوردند. من ندیدم که گوشت آبگوشت هم خورده باشند. هیچ وقت گوشت غذایشان را نمی خوردند. یک دفعه که ما آنجا بودیم گوشت غذایشان را می دادند به گربه ها. مامانم گفت: «آقا تو این گرانی گوشت را چرا می دهید گربه ها بخورند؟» رو کردند به ما با یک ناراحتی گفتند: «این گربه ها با تو چه فرقی دارند؟ این نفس می کشد، تو هم نفس می کشی. اگر ما به این غذا ندهیم کی باید بهش بدهد؟»
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 208.
راوی: زهرا اشراقی.