یادداشت

ببریدش پیش طبیب‏

یک مرتبه آشپزمان مریض بود. سه الی چهار روز بستری بود. امام وقتی آمدند از دم‏‎ ‎‏ پنجره رد بشوند، من از اتاق بیرون آمدم و گفتم: «آقا جون کاری دارید؟» می گفتند:‏‎ ‎‏ «آمدم حال کبری خانم را بپرسم.» می گفتم: «کبری خوابه.» می گفتند: «بیدارش نکنید،‏‎ ‎‏ ببریدش پیش طبیب. شما ملاحظه اش بکن، شما بهش برس.» می گفتم: «چشم» من‏‎ ‎‏باورم نمی شد که به خدمتکارشان این قدر عزت بگذارند و این قدر ملاحظه یک‏‎ ‎‏خدمتکار را بکنند. 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 312.

راوی: ربابه بافقی.



ببریدش پیش طبیب‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: