یادداشت

ایشان دوست عزیز من است‏

مدتی به بیماری سختی مبتلا شده بودم به طوری که برای مداوا مجبور به سفر به‏‎ ‎‏خارج از کشور شدم. صبح روز قبل از عزیمت خدمت امام رسیدم آقا برای دیدار‏‎ ‎‏عمومی با مردم در حسینیه جماران آماده می شدند. در اتاق امام حاج احمد آقا و آقای‏‎ ‎‏کفاش زاده نیز حضور داشتند. امام که به حال من آگاه بودند، دست مرا گرفته و در‏‎ ‎‏دست خود فشردند. سپس رو به آقای کفاش زاده کرده و گفتند: ‏‏‏ایشان دوست عزیز من است. سعی کنید که از نظر درمان ایشان مشکلی پیش‏‎ ‎‏نیاید. ‏‏‏سپس دعایی در گوش من خواندند و از در بالکن حسینیه به منظور دیدار با مردم‏‎ ‎‏خارج شدند. حضرت امام خصوصیت ویژه ای داشتند و آن این بود که با برخوردهای‏‎ ‎‏عاطفی خود، اطرافیان را مجذوب خود می ساختند و واقعاً قلب مهربانی داشتند. ‏‏‏من هر ماه یک بار جهت تقسیم شهریۀ امام در میان طلبه های قم به این شهر‏‎ ‎‏می رفتم. این سفر معمولاً دو یا سه روز به طول می انجامید. گاهی اگر از این مدت‏‎ ‎‏بیشتر می شد، امام سراغ  مرا از حاج احمد آقا می گرفتند. و علت تاخیر مرا جویا‏‎ ‎‏می شدند. 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 222.

راوی: حجه الاسلام آشتیانی.



ایشان دوست عزیز من است‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: