یادداشت

والله من نترسیدم‏

امام بعد از سخنرانی 14 خرداد که مامورین ساواک شبانه به منزلشان ریختند و‏‎ ‎‏ایشان را دستگیر کردند، می فرمودند: «مامورین پس از اینکه مرا گرفتند، در اتومبیل‏‎ ‎‏انداخته و به سرعت خیابانهای قم را پشت سر گذاشته، رو به سمت تهران به راه افتادند؛‏‎ ‎‏ولی پیوسته با نگرانی به پشت سر خود و این طرف و آن طرف نگاه می کردند. پرسیدم از‏‎ ‎‏چه می ترسید و نگران چه هستید؟ گفتند: می ترسیم مردم ما را تعقیب کنند و به دنبال ما‏‎ ‎‏بیایند، چون مردم شما را دوست دارند.» بعد امام فرمودند: «والله من نترسیدم ولی آنها‏‎ ‎‏آنقدر می ترسیدند که اجازه ندادند برای نماز صبح پیاده شوم. می گفتند می ترسیم مردم‏‎ ‎‏برسند و از این رو من ناچار شدم همانگونه که در بین دو مامور در اتومبیل نشسته بودم،‏‎ ‎‏نماز خود را نشسته بخوانم.» 

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 230.

راوی: حجه الاسلام رسولی محلاتی.



والله من نترسیدم‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: