موقعی که خبر دادند، شاه رفته، پلیس فرانسه زنگ زد و من آمدم آقای غرضی را که در جمع ما فرانسه بلد بود آوردم که گفتند شاه رفته و خبرنگارها هم آمدند. حدود نماز شب امام بود، اطلاع دادیم. امام گفتند روز می آیم. برای خبرنگارها و افراد خارجی عجیب بود که امام کسی را که می خواستند از ایران بیرون کنند رفته، اما ایشان هیجانی ندارند و طبق قرار معمول می آیند اما به دلیل ازدیاد خبرنگارها یک ساعت بعد آمدند، محل صحبت آقا، سراشیبی بود، یک صندلی گذاشتیم تا امام مصاحبه کنند. من هم تصور می کردم که امام هیجانی می شوند. خودم را نزدیک ایشان نگه می داشتم اما دیدم هیچ هیجانی نشدند. قاعدتاً ما آنجا دستگاه صوتی مرتبی هم نداشتیم به وسیله یک میکروفون که جلو امام گرفتم امام صحبت کردند. این اولین سخنرانی امام بعد از رفتن شاه بود که خط مشی را معلوم کردند و گفتند این اولین قدمی است که برداشته شده و من آنقدر نزدیک بودم که اگر امام هیجانی می شدند من متوجه می شدم. اما نکتۀ ظریف اینجاست که امام هیجانی نشدند. نماز خواندند، سخنرانی هم کردند و هیچ تغییری حتی در تُن صدایشان نبود.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 254.
راوی: مصطفی کفاش زاده.