بیست و یکم بهمن، شورای انقلاب جمع بودند. در آنجا، یک مرتبه به ما خبر رسید به این مرکز حمله شده و از آن طرف گفتند که قرار است این منطقه بمباران شود. کم کم آمدند و گفتند حملات نزدیکتر شده. یک نفر آمد وارد شد و گفت آنهایی که نمی توانند سلاح به دست بگیرند، مرکز را ترک کنند. امام در نزدیکی همان محلی که ما بودیم مستقر بودند. ما گفتیم اگر قرار است شورای انقلاب اینجا را تخلیه کند، پس باید به همان جایی برود که امام تشریف می برند. از طرف امام پیام آوردند که ایشان دستور فرموده اند که شورای انقلاب اینجا را تخلیه کند و برود و کاری هم به من نداشته باشد. چون ایشان دستور فرموده بودند، لازم بود شورای انقلاب این کار را انجام بدهد. اما یک حالت نگرانی هم داشتند. من هم جزء آنها بودم و آن حالت را هیچ نمی توانم توضیح بدهم. فرض کنید یک محل مورد هجوم و حمله واقع شده، افراد مسلح حمله کرده اند و احتمال بمباران شدن آنجا هست. امام هم در همان جا تشریف دارند. آن وقت به شورای انقلاب دستور بدهند شما محل را ترک کنید. اینها چگونه می توانند آنجا را ترک کنند؟ در عین حال افرادی از آنجا رفتند.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 262.
راوی: آیت الله موسوی اردبیلی.