یادداشت

اینجا جای امنی است‏

مرحوم آقای شهاب الدین اشراقی – داماد امام – می گفتند: شب 22 بهمن در‏‎ ‎‏خدمت امام در مدرسه رفاه بودیم. بعضی پیشنهاد کردند به علت عدم امنیت، محل‏‎ ‎‏ استراحت ایشان را عوض کنند. من گفتم بی خودی مطرح نکنید که امام قبول نخواهند‎‏ کرد. گفتند پس خانواده ایشان را به جای دیگری منتقل کنیم. این پیشنهاد را خدمت آقا‏‎ ‎‏مطرح کردند. امام فرمودند: «اینجا جای امنی است» شب که شد همه استراحت کردند‎‏ و من در اتاق مجاور امام خوابیده بودم، ولی خوابم نمی برد و قرار نداشتم. در اتاق امام‏‎ را باز کردم. آقا بیدار شدند. عرض کردم شاید جنگ نزدیک شده باشد و من آرامش‏‎ ندارم. امام نگاهی به بیرون انداختند و فرمودند: «برو بخواب!» این جمله آنقدر در من‏‎‏ تاثیر کرد که گویی قرص خواب خوردم و خوابم برد. 

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 263.

راوی: میرزا علی احمد میانجی.



اینجا جای امنی است‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: