یادداشت

هنوز که اتفاقی نیفتاده‏

لحظات اولی پیروزی انقلاب، روزی که به اتفاق بعضی از دوستان رفتیم و ساواک‏‎ ‎‏را به اصطلاح خودمان تسخیر کردیم؛ به منزل آمدم که ضرابخانه بود. همین که صدای‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب اسلامی را از رادیو شنیدم به سرعت رفتم به سوی مدرسه علوی که‏‎ ‎‏اقامتگاه امام بود. آنجا قیامتی برپا شده بود. رفتم خدمت امام، دیدم ایشان نشسته اند‏‎ ‎‏توی اتاق و خانواده ما هم در خدمتشان هستند و مشغول نگاه کردن تلویزیونند. من با‏‎ ‎‏یک شور و شعف و ولعی پریدم و دست ایشان را بوسیدم و پیروزی انقلاب را تبریک‏‎ ‎‏گفتم. آقا، با وضع عجیبی فرمودند: هنوز که اتفاقی نیفتاده، هنوز که چیزی نشده (عین‏‎ ‎‏عبارات را عرض می کنم) عرض کردم: آقا، خیلی مساله مهمی است. امام فرمودند:‏‎ ‎‏«‏‏الحمدلله رب العالمین‏‏، ولی هنوز اتفاقی نیفتاده». من خیلی تعجب کردم. که رژیم‏‎ ‎‏منحوس دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی با آن ابهتی که در دنیا برایش ایجاد کرده‏‎ ‎‏بودند ساقط شده ولی ایشان می فرمایند چیزی نیست.

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 264.

راوی: حجه الاسلام آشتیانی.



هنوز که اتفاقی نیفتاده‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: